چوگان ورزشى است سلحشورى و سراسر تلاش و تاخت و تاز با اسب که در ميدانى وسيع بنى دو تيم انجام مىشود.
اصل ورزش چوگان از ايران است. اين بازى چنان اب ادبيات و فرهنگ و تاريخ ايرانيان درآميخته که به شعرها، ضربالمثلها، تابلوهاى مينياتور، حجارىها، قالبها... راه برده است.
در نزد ايرانيان باستان، هدف از بازى چوگان تقويبت مهارت سوارکاران و افزايش روحيهٔ جنگاورى آنها بوده است.
براى نخستين بار از چوگان در کتاب کارنامهٔ اردشير بابکان نام برده شده است و در روايات طبرى و شاهنامه چنين آمده که اردشير بابکان و پسر او شاهپور در بازى چوگان مهارت بسيار زيادى داشتهاند.
در ايران باستان، مسابقات چوگان بهصورتى که امروزه برگزار مىشود، نيمى نبود، بلکه چند سوار با چوبدستىهاى بلند و سبک، اما محکم، وارد ميدانى بزرگ مىشدند و گوى را به بازى مىگرفتند. تاخت و تاز سوارکاران از اينسو به آنسوى ميدان بهقدرى ادامه مىيافت تا سرانجام يک نفر از آنها بتواند گوى را از ديگر حريفان بربايد و از ميدان بهدر کند.
بازى چوگان از ايران به روم شرقى و مصر راه پيدا کرد و از سمت مشرق به هند و ژاپن و چين رفت و در هر سرزمين مورد پسند و علاقهٔ درباريان و سربازان قرار گرفت.
در چين باستان چوگان را نه تنها بر پشت اسب بلکه با استفاده از قاطر و الاغ نيز انجام مىدادند.
در هندوستان، بازى چوگان از ورزشهاى محبوب پادشاهان، بهويژه سلسله مغول و گورکانى بود. در بارگاه اکبرشاه گورکانى همواره چندين تيم چوگان بودند که ميان خود مسابقاتى ترتيب مىدادند. تاريخنويسان نوشتهاند که اکبرشاه چنان مهارتى در بازى چوگان داشت که مىتوانست گوى را در هوا بزند.
آتيلا، سردار نامى و خونخوار قوم وحشى هون، در اوقات فراغت، با ديگر سرداران خود به اين ورزش مىپرداخت و هربار که سرزمينى را فتح مىکرد، با ترتيب دادن مسابقات چوگان، جشن پيروز به راه مىانداخت.
از قرنها پيش بازى چوگان ورزش محبوب مردم شمال پاکستان بوده است. در استانهاى شمالى اين کشور حتى روستاها هم زمين چوگان دارند.
در سرزمينهاى اسلامي، ورزش چوگان، با نام صولجان رواج داشته و اعراب و مسلمين به آن مىپرداختند.
در عهد صفويه، بازى چوگان در ايران رواج تازهاى يافت و شاه عباس صفوى که از دوستداران اين ورزش بود، از ايوان کاخ عالىقاپو به تماشاى مسابقات چوگان در ميدان نقش جهان مىپرداخت.
جهانگردهاى خارجي، مانند شاردن و آنتونى شرلى در خاطرات مربوط به مسافرت خود به ايران، اين بازى را توصيف کردهاند.
سرجان ملکم نيز که در اوايل قرن نوزدهم به ايران آمد، در نوشتههاى خود از چوگان نام برده است.