در گذشته رسم چنين بوده و هنوز کم و بيش مرسوم است که کسان داماد براى پيدا کردن عروس دلخواه خود به اِمامزادهها يا در مراسم عروسىها يا حمامها مىروند يا به بهانه آب خوردن يا ديدن خانه و خريدن آن به خانههاى موردنظر خود رفته و پس از ديدار عروس براى اينکه بفهمند دهان عروس بو دارد يا نه ابتدا او را مىبوسند و بههنگام بوسيدن دست خود را بهگونهاى پشت سر او مىگيرند که چادر از سر او بيفتد و شکل و قيافه و اندام او را بينند و اگر رابط (دلاله يا کسان داماد) تا حدى دختر را پسند کردند مورد را به اطلاع پدر و مادر داماد مىرسانند و نشانى منزل عروس را به آنها مىدهند آنگاه داماد هم براى اينکه شخصاً از عروس موردنظر اطلاعاتى کسب کرده باشد به بهانههاى مختلف سواره يا پياده، قدم زنان در کوچه وقت و بىوقت سعى مىکند عروس را بههر جا و بههر طريقى شده رؤيت کند و اگر با همسايگان عروس آشنائى دارد به آنها مأموريت مىدهد تا عروس را بههر بهانهاى شده به محلى برده و داماد را براى ديدار عروس خبردار کنند بههر صورت داماد و مادر او که علاقمند هستند عروس خود را از نزديک ببينند در صورت ملاقات به احوالپرسى دختر پرداخته و در اينجا داماد کسى عقبتر از مادر ايستاده تا سخنان عروس را بهخوبى بفهمد بدون اينکه دختر متوجه شود و پس از آنکه داماد و و مادرِداماد عروس را پسنديدند.
مادرداماد يا پدرداماد براى مراسم خواستگارى به خانهٔ عروس رفته موضوع ازدواج پسر آنها با دختر موردنظر را مطرح مىکنند آنگاه که پدر و مادر عروس هم درباره داماد و خانواده داماد از اين و آن اطلاعى حاصل کردند و رضايت دختر هم در اين مورد جلب شد از طرف خانواده عروس جواب مثبتى به خانواده داماد داده مىشود و شبى را براى طى کردن مهريه، نزديکان داماد با اطلاع قبلى به خانه عروس رفته و پس از توافق فرداى آن روز کسان داماد به شهر رفته قند و نبات و چاى و نخود و کشمش و نقل و شيينى و کفش و لباس براى عروس خود خريدارى مىکنند ناگفته نماند که براى کسان عروس از جمله پدر ـ مادر ـ خواهران و برادران و عمهها و بزرگان ديگر قوم يک قواره پارچه جهت کت و شلوار با پيراهن و چادر از طرف داماد بارى آنها خريدار مىشود. خريدهاى ديگر عبارت است از فلفل، دارچين، هل، اسفند، کفش و لباس عروس پيشلنگ و خطيفه آينه و قرآن ـ جانماز، صابون و حنا، مخمل و ساتن سبز و سفيدو... در طبقهاى مختلف چيده بهوسيلهٔ چند نفر از فاميلهاى داماد با چراغ و سلام و صلوات و دايره زدن و بشکن و شو لولو به خانه عروس برده مىشود و معمولاً کسانىکه اين سينىها و طبقها (خوانچه) را حمل مىکنند چه بهتر که سيد و اولاد پيغمبر باشند از طرف خانواده عروس هم مبلغى بهعنوان حقالزحمه به آنها پرداخت مىشود انجام اين مراسم هم معمولاً در آخر شب انجام مىگيرد و فرداى آن روز از صبح تا شب از طرف خانواده عروس و داماد دوستان و آقايان براى حضور در مراسم عقد يا عروسى دعوت مىشوند. گفتار دعوتکننده به آشنايان خود چنين است. اگر سرتان مىگيرد بيائيد خانه (فلاني) که پدرِعروس است آنها در جواب مىگويند از سرمون هم زياده و ـ چشم به شما زحمت مىدهيم.
... و اما گاهى هم نزد باسواد روستا رفته و بهصورت رفعه از مدعوين دعوت بهعمل مىآيد.
شب عقد اقوام داماد عروس را به حمام برده لباس عروسى به تن او مىکنند و در موقع اجراء صيغه عقد چادر سبز يا سفيد به علامت سبزى و خوشى در زندگى يا سفيدبختى به تن عروس خوهد بود. مراسم خواندن خطبه عقد، عروس روى تشکى روبه قبله قرار گرفته سفره عقد جلو او سترده و زينت شده از آئينه که حتماً مقابل روى عروس قرار مىگيرد و بعداً قرآن، جانماز، سفره نان، سبزى خوردن از جمله پياز و تره و جعفرى و نعنا و پونه و يک کاسه ماست و آردگندم کاسهاى محتوى مقدارى عسل و روغن، ظرفى پپر از نقل و نبات، يک بشقاب تخممرغ جوشانده رنگکرده و چند شمع روشن و ديگر تجهيزات زينتى آنگاه بنا به دعوت قبلي، عاقد بههمراه پدرعروس و مادرعروس و ديگر اقوام سر سفره عقد آمده و در حالىکه عاقد در مجاور عروس کمى آنطرفتر مىنشيند. براى عروس صورت مهريه و کل مبلغ مهريه را مىخواند.
سپس دفتر ازدواج را باز کرده پدرعروس دست عروس را گرفته و انگشت سبابه او را جوهر زده پاى دفتر بهمعناى قبول رسمى و قانونى اين ازدواج مىدارد و پس از اجراءِ صيغه عقد همگى صلوات فرستاده آنگاه مادرشوهر دست داماد را گرفته به دست عروس خود مىگذارد (اين دست به دست دادن عروس و داماد در اتاق مجازى ديگرى آنجا مىشود) در اين حالت آئينه را جلو روى عروس داماد گرفته تا همديگر ار خوب ببينند سپس دست داماد به گردن عروس مىافتد و انگشترى از طرف داماد به دست عروس کرده داماد چند دفعه عروس را بوسيده و نقل و نبات به دهان عروس کرده و مشتى نقل به سر عروس ريخته و پدرشوهر و خواهرشوهر و مادرشوهر و کسان ديگر همه بهعنوان رونما هدايائى به عروس داده و مبارکباد مىگويند و موقع سائيدن قند فرا مىرسد... که با يک پارچه چهارگوش سفيد که ۴ نفر ۴ گوشه آن را بالاى سر عروس چترمانند گرفتهاند مادرشوهر و چند نفر ديگر دو کلهقند را گرفته بر بالاى پارچه مىسايند (ذرات قند در ته پارچه جمع مىشود) و مىگويند بسايم و بسايم ديگران مىگويند چى شب مسابِد در جواب مىگويند مهر و محبت مسابم مىگويند براى کي؟ در جواب مىگويند.
براى عاروس و دومات مِسابِم همگى مىگويند بسابد و بسابد انشاءاله مبارک باشه و سرى بعد اين گفتهها چنين است مسابم و مسابم چى شى مسابد، مهر و محبت مسابم، براى عاروس و دومات مسابم. بار ديگر سوزنى به دست گرفته و مرتباً از پيراهن عروس آن را مىگذرانند و مىگويند مىدوزيم و مىدوزيم جواب چى شى مىدوزد؟ مىگويند پيراهن مىدوزم براى کى مىدوزد؟ براى عاروس خانم مىدوزم و براى دفعات ديگر براى عروس و مادرشوهر مىدوزم براى فاميل عاروس و دومات مىدوزم، براى عاروس و شاه دومات مىدوزم. کت و شلوار مىدوزم براى آقاشاه دومات مىدوزم... سپس هرچه در سفره عقد از خوردنى است بين اشخاص حاضر پخش مىشود. قندهاى سائيده شده در پارچه چهارگوش را در آب ريخته گلاب به آن اضافه کرده و بهصورت شربت به حاضران در مجلس داده مىشود در خلال انجام اين مراسم با آهنگ اربونه رقص و شادى برقرار است. اقوام عروس و داماد شب در خانه عروس مانده و بهصرف شام پذيرائى مىشوند...
خانه عروس را ترک گفته و مراسم عروسکشونى آغاز مىشود بدين طريق که اقوام عروس و داماد و ديگر مردم اهل محله عروس را سوار بر الاغ يا قاطر يا با پاى پياده به جلو انداخته طبقهاى جهيزيه عروس هم بر سر جوانان گذاشته شده و با اجراء برنامههاى شادىآفرينى که مرسوم اهالى محل مىباشد با پاانداز و سرانداز دادن به مبارکى و ميمنت و سلوم و صلوات عروس را از زير آئينه قرآن عبور داده وارد خانه بخت (خانه داماد) مىکنند در اين موقع عروس روى صندلى يا کرسى مخصوص زينت داده شده مىنشيند روسرى از سر او برداشته شده که اين مراسم اصطلاحاً گفته مىشود (عروس رو دست کردهاند) در مورد نشان دادن جهيزيه عروس هم آنچه در وسع پدر و مادر عروس بوده و قبلاً تهيه کرده بودند در محلى منظم چيد مىشود تا به نمايش بازديدکنندگان درآيد آخرالامر پس از صرف شربت و شيرينى همگى خانه داماد را ترک گفته فقط عروس و داماد و يکى دو نفر از نزديکان خانواده عروس و داماد شب را به استراحت مىپردازند.
صبحانه را عسل و روغن و جاى و ير صرف مىکنند ۲ ـ ۳ روز بعد اقوام عروس و داماد بنا به سليقه خود هرکدام چيزى بهعنوان جاخاليبا به عروس و داماد هديه مىکنند از جمله قواره پارچههاى مختلف چند کلهقند دستمالى پر از نقل، دستمال توجيبي، ميوه، چراغ خوراکپزي، سکه طلا و.. در لابهلاى اين مراسم هم اَربونه نواخته شولولولو مىکنند شب اسفند مادرشوهر شويد و اسفناج و جعفرى و برنج و چادر و يک قطعه نبات در ظرفى کرده پوششى روى آن قرار داده به خانه عروس خود مىبرد در عياد ديگر چون عيد رمضان و عيد مرتضىعلى (ع) و عيد نوروز کسان عروس و داماد عيدى براى عروس برده و عيد مبارکباد مىگويند در اين جلسه از طرف عروس چاى و شربت و آجيل و شيرينى و آبکرده (برگه زردآلو، هلو، آلبالو خشک، انجير خشک در آب خيسکرده) حاضران پذيرائى مىشوند، داماد هم روز عيد به خانه مادرزن رفته و متقابلاً مبارکباد گفته در اينجا مادرزن مقدارى نخود و کشمش و انجير و خرما به جيب داماد ريخته يا چيز ديگرى بهعنوان عيدى به داماد مىدهد و آنچه معمولاً داماد همراه خود به خانه مىبرد اول از همه آينه قرآن و کتاب دعا و مهر و جانماز و بعداً وسايل شخصى و آنچه در کسب و کار او کاربردى دارد.
ديد و بازديدهاى مرسوم تا چندى و بهگونهاى ادامه مىيابد از جمله چند روز بعد از آنکه عروس پا به خانه بخت گذاشت اقوام و کسان داماد و عروس که همگان در مراسم عروس شرکت کرده بودند هريک بنا به وسع مالى و سليقه شخصى خود چيزى تهيه کرده و بهعنوان جاخالييا به عروس و داماد هديه از جمله چادر ـ کلهقند ـ کاسهنبات ـ حلقه يا انگشترى طلا ـ پيراهن ـ قواره پارچه کت و شلوار ـ چارقد ـ پتو ـ دسته گل و... کمکم شب اسفندماه فرا مىرسد که مادرشوهر مقدارى اسفناج و شيويد و تره و جعفرى و نقل و نبات و... در مجمعى جا داده روپوشى روى آن کشيده به خانه عروس خود مىبرد در عيد رمضان و اعياد مذهبى ديگر هم چيزى بهعنوان عيدى به تازه عروس خود هديه مىکنند صبح عيد نوروز عروس وظيفه خود مىداند که ولى بار به خانه مادرشوهر و پدرشوهر خود رفته مبارکباد بگويد، روبوسى و دستبوسى کند و از شيرينى و تنقلاب سفره ۷سين هم پذيرائى شود. ضمناً موقع خداحافظى مادرشوهر مقدارى از آجيل و تنقلات ديگر را به همراه عروس خود کرده احياناً سکه طلا يا قواره پارچهاى بهعنوان عيدى به عروس خود مىدهد سپس عروس و داماد به اتاق يکديگر به خانه پدرِعروس رفته و در آنجا بهشرح گذشته دستبوسى و روبوسى کرده پذيائى شده عيدى مىگيرند با ديد نائى و تبريک گفتن ديگر بستگان هم مراحل آخر يه ديد و بازديدهاى عيد خاتمه مىيابد.
مراسم حمام بردن عروس
ساعاتى قبل از مراسم عقد يا بعد از زايمان. زنهاى خانواده عروس و داماد با شور و شوق خاصى و با فريادهاى شو لولولو و نواختن اربونه و بشکن بشکنها با مجمعهائى از شيرينى و تنقلات و دستگاه سماور و چاى با اطلاع قبلى استاد حمامى دختر دمبخت و با زائو را به همراه ماما به حمام مىبرند استاد حمامى در اينگونه مواقع آب خزينه حمام را عوض مىکند، حمام را گرم نگه مىدارد صحن حمام محل رختکن را کاملاً شسته و تميز مىکند. برحسب سليقه با شاخه درختان سبز و گلدانهاى گل آئينه و چيزهاى ديگر از اين قبيل محوطه حمام را آذين مىبندد. دلاک حمام عروسخانم را کيسه کشيده شستشو داده حنا مىبندند. در ضمن به او و همراهان شربت قند و گلاب مىخورانند. سپس با سلوم و صلوات بر تن او بهترين لباسها را پوشانده آخرالامر عروس را از زير مجمع آئينه و قرآن گذرانده سوار بر الاغى خوشپوش و يا با پاى پياده به محل سکنى هدايت مىشود در بين راه هم فرياد شادىها و بزن و بخون و بکوبها خواهد بود.
سور عروسى
روز پس ازانجام مراسم عقد مجلس (سُور) برپا مىشود. آن هم يک يا چند شب متوالى در منزل داماد يا عروس يا در محل منابتر ديگري، شب هنگام اهالى روستا در محل موعود جمع شده و خانوادهها به همراه خود قطعه فرش يا گليمى همراه مىآورند مردها دايرهوار دور هم نشسته و جمع زنان در عقب پشت سر مردها و اگر با کمبود جاى نشستن مواجه شوند پشتبامها سر ديوارها و بر بالاى سر شاخه درختها هم جهت تماشا و ديد بيشتر محلى مناسب دانسته و مستقر مىشوند. کدخداى محل و ريشسفيدان ديگر روى قطعه قالى يا پتو در پشت منقل و قليان قرار گرفته و مطربهاى حرفهاى با کسب اجازه از پدرعروس و داماد و ديگر بزرگترهاى حاضر در جمع تماشاگران را با اجراءِ برنامههاى مختلف خود سرگرم کرده شب خوشى را به پايان مىبرند ناگفته نماند جوانان محلى هم بيکار نشسته بنا به ذوق و سليقه خود خدمتى انجام مىدهند يا مأمور پذيرائى از مردم مىشوند يا در اجراءِ برنامههاى شادىآفرين مطربهاى حرفهاى را يارى مىدهند.
زنى در وسط جمعيت ايستاده و باحرکاتى چند مىخواند و مىگويد بشکنبشکنه که جمعيت بعد از اداى هر گفتار و با کفزدنها و همراهى آهنگ اربونه جواب مىدهند بشکن و گفتار بازيگر تقريباً در اين جملهها خلاصه مىشود بشکن بشکنه رو صحن حموم براى پسر عاموم برار زندائى جون، روى آجرا، براى آجانا (پاسبانها)، بشکن کارمه، الله يارمه، براى تاجرا، براى کاسبها، براى مُطربا، براى کولىها، براى شهرىها، براى دهاتىها... در آخر کار هم بهمنظور حُسن ختام، مراسم نقل پاشون بين جمعيت انجام شده زنى سينى نقل را روى سر گذاشته دواندوان و با حرکات خاصى داخل جمعيت حرکت مىکند تا نقلهاى داخل سينى بين افراد پخششده همگى دهان شيرين کنند.
عناوينى چند از بازىهاى نمايشى که اغلب در اينگونه مراسم اجراء مىشده يا حال هم کم و بيش در روستاهاى استان يزد انجام مىگردد بازى مرده کفن دزد ـ آخ اوف ـ مورچهام گزيد، سفيد گرم و سفيدگر گندم گل گندم بىبيزم يانبيزم السلام عليک آسيابونه ننه بىبى روم نمشه بگم ـ دلاله امد و کوسورمه دونم ـ جانک بازى حالا ميرم تو اُفتوهه (آفتابه) على لولوئى لو زندائى جون ماست ماست خاله خميرُک ـ پهلوان بازى ـ رقص مجسمه ـ چر چرانم گله را ـ بچهها وافورى چه زشته...
در خانه عروس يا در خانه داماد يا در هرجاى ديگر مناسبى در اتاق دربسته يا تالارخانه که بههر صورت دور از چشم مردان باشد زنها آزادانه مراسمى برگزار مىکنند. برنامههاى اجرائى عبارتند از رقص و پايکوبى و کفزدنها آن هم به همراه نواختن سازاربونه يا اجراءِ بازىهاى نمايشى از جمله زنى روى زمين نشسته با لگن يا حوض يا سرجوى آب که همه خيالى خواهد بود. اداى لباس شستن را از خود بهدر آورده با ريتم خاصى مىخواند و مىگويد مىشورم مىشورم، که جمعيت با کفزدنهاى خود جواب مىدهند چى شى مىشوري؟ ـ بازيگر مىويد رخت مىشورم ، جواب، رخت کى مىشوري؟ بازيگر رخت يارُم مىشورم (لباس خيالى را مىبويد) و مىگويد رخت يارُمه هاى هاى وَخت کارُمه هاى هاي، بوى گل مِده هاى هاى بويِ هِل مِده هاى هاى مىشورم و مىشورم، جواب چى شى مىشوري؟ رخت مادرشوهر (خطاب به عروس) بيا تو هم بشور بشور. عروس مىگويد. مگه من رختشورم، موخام نشورم، مردهشوره بشوره، تختش بىشوره، واى واي، موخام نشورم واى واى خودش بشوره اومدم امروز ببينم نيومدم آن روز ببينم، اومدم وسمه کنم، نُومدم وصله کنم، اُمدم آش بوخورم نومدم آش بپزم آخ مگه من آشپزم آخ اين چکاريه موخام نشورم موخام نپزم و... ضمناً انواع ترانهها و بازىهاى خودساخته و عاميانه هم در لابهلاى اينگونه مراسم هريک بهشکلى خاص اجراء مىشود...