نبايد فراموش کرد که رفتن يک نفر ”آقاى غريبه“ در خانه يا کشتزار برزگر يا دهقان آنها را ناراحت مى‌کند. اگر مهمان تازه وارد به‌نظر آنها خوش‌آيند باشد، جلو او هواى خودشان را دارند، به‌علاوه آنها هميشه با هم گفتگو نمى‌کنند. پس بهتر اين است که آنها را در خانهٔ خود و اى در خانهٔ يکى از اهالى شهر بياورند و به آنها چائى بدهند و براى آنها چپق و قليان چاق کنند. تا ”سردماغ“ بيايند و چانه‌ آنها گرم بشود. بعد از آنکه يک محيط ”خودماني“ توليد شد، مى‌شود از آنها پرسش کرد اما پرسش‌ها بايد بسيار زيرکانه و طبيعى باشد، زيرا اطمينان برزگر و يا دهقان را به آسانى نمى‌توان جلب کرد، مگر وقتى که به يقين بداند که او را مسخره نمى‌کنند. پرسش‌ها بايد با زبردستى انجام بگيرد، اگر جواب پرت بدهند نبايد به سادگى آنها خنديد؛ بلکه برعکس بايد از احساسات آنها اظهار همدردى کرد و خود را علاقه‌مند نشان داد. موهومات و خرافاتى را که نقل مى‌کنند، نبايد رد کرد، بلکه بايد همهٔ مطالب آنها را با کنجکاوى علمى پذيرفت.


پرسش مستقيم صلاح نيست، زيرا ممکن است بدگمان بشوند. ابتدا بايد موضوعى را به ميان کشيد، آن‌وقت حُضّار هر کدام به نوبت خود اطلاعاتى مى‌دهند. مثلاً کافى است که يک قصه نقل بکنند، ديگران در دنبالهٔ آن قصه‌هاى ديگر نقل خواهند کرد.


راجع‌به اعتقادات، اول يکى دو مثل مى‌آورند و مى‌پرسند آيا در اينجا هم معمول است؟ براى اين کار بايد به آداب و رسوم محل آشنائى داشت و از ابراز عقيدهٔ شخصى خوددارى کرد. پرسش‌ها بايد جنبهٔ گفتگوى طبيعى داشته باشد تا صورت استنطاق به خود نگيرد. براى انيکه بتوانند دل يک نفر برزگر را به دست بياورند، بايد همسايه و يا اقلاً همشهرى او باشند.

موقع‌شناسى

گردآورنده‌اى که مى‌خواهد همهٔ قسمت‌هاى زندگى عاميانهه را يادداشت بکند ناگزير بايد خرده جلو برود نه اينکه يک نقشهٔ معين داشته باشد و نخواهد که از متن آن خارج بشود ـ بايد هر موقع مناسب را غنيمت شمرد. براى به‌دست آوردن اطلاعات راجع‌به تولد، عروسي، ختنه‌سوران، شب‌چله، جشن‌هاى کشاورزي، مرگ و غيره بايد در همان موقع به تحقيق پرداخت تا پرسش‌ها صورت طبيعى به خود بگيرد.


در پرسش شتابزدگى نبايد کرد و مدت درازى پشت هم نبايد پرسيد، زيرا که طرف بدگمان مى‌شود و يا براى از سرباز کردن، جواب پرت مى‌دهد و هرگاه در مجلس اول خسته شد، در مجلس دوم به زحمت خواهد آمد. پرسش‌ها بايد دقيق و با زبان ساده و بى‌پيرايه باشد و از جملات پيچيده و يا ادبى بايد پرهيز کرد.

آشنائى به زبان بومى

عموماً کلماتى که عوام يا کارگران و يا برزگران به‌کار مى‌برند به‌ندرت داراى همان مفاهيم کلمات يک نفر تحصيل‌کردهٔ شهرى است. پس کسى که زبان بومى را نمى‌داند، قادر نخواهد بود که مطالعات جامعى در زندگى عاميانهٔ يک ناحيه بکند، از اين‌رو وظيفهٔ يک گردآورندهٔ فلکلر آشنائى بومى محل مى‌باشد.


در هر قسم تحقيقات به‌خصوص در سنگ‌شناسي، گياه‌شناسى و جانورشناسى عاميانه بايد از زبان بومى اطلاعات داشت و ضمناً لغات فارسى و معمولى و يا علمى آن را هم در مقابلش بايد افزود. سپس بايد اصطلاحات، مثل‌ها و افسانه‌هائى که راجع‌به هر کدام از آنها رواج دارد، اضافه کند.


ارزش تحقيقات فلکلر بيش از همه‌چيز منوط به صفات گردآورنده و ميزان آشنائى او به زبان بومى و انتخاب مناسب گردآورندگان ديگر و طرز راهنمائى آنان است. شرط اساسى ذوق طبيعي، پيروى روش علمي، پشتکار و اطلاع از روانشناسى مى‌باشد.