از مراسم همگانى ديگرى که در تمامى مناطق ايرانىنشين برگزار مىشود، رسم آتشافروزى است. سبب افروختن آتش نخست اينکه احترامى است که ايرانيان باستان براى آتش قائل بودند و آتش را مقدس مىدانستند و در نگهدارى آن کوشا بودند. دوم اينکه آتش مىافروختند تا به وسيله آن کثافات و پليدىهاى زمستان زدوده شود.
بهطور کلى مراسم استقبال از نوروز و برگزارى جشنها بهشرح و ترتيب زير است:
- خانهتکاني، نظافت و تميز کردن لباسها، منازل و محيط زندگى در حدود ده روز مانده به نوروز، انجام مىدش و اين نظافت و خانهتکانى با دقت هر چه تمام انجام مىگرفت.
- از يکماه قبل از فرا رسيدن نوروز به کاشتن و سبز کردن دانههائى همچون گندم، عدس، کنجد در بشقابهائى بهعنوان طليعهاى از فرا رسيدن نوروز مبادرت مىشد. در آثارالباقيه باز آمده است: هر شخص از راه تبرک به اين روز دو طشت جو کاشت سپس اين رسم در ايرنيان پايدار ماند روز نوروز در کنار خانه هفت از غلات بر هفت استوانه بکارند و از روئيدن اين غلات بهخوبى و بدى زراعت و حاصل ساليانه را حدس بزنند و به احتمال زياد ترکيب هفتسين ترکيب هفت غلات بوده است و يا به تعبيرى هفتچين يا هفت چيز چيده شده از درختان و سبزيجات (دادههاى هفت امشاسپند) مىباشد و عدد ۷ نيز بهعلت تقدس و عظمت آن در بين ايرانيان باستان امروز بوده است.
نوروز سه جنبه نجومي، ملى و دينى دارد از لحاظ نجومى مقارن اعتدال ربيعى (روز و شب) و بنا به گفته ابوريحان بيروني: نوروز نخستين روز از فروردين ماه و پيشانى سال نو است و ششم فروردين ماه نوروز بزرگ (باشد) زيرا که خسروان بد آن پنج روز حقهاى حشم (خوياشن و چاکران). گروهان بگذارندى و حاجتها و روا کردندى و آنگاه بد آن روز ششم خلوت کردندى خاصگان را و اعتقاد پارسيان اندر نوروز نخستين است که اول روزى است که از زمانه و به دو ملک آغازيد گرديدن.
از ديدگاه ملى و تاريخ آمده است:
هنگامىکه جمشيد شاه از کارهاى سازندگى فارغ شد، مردمان در آسايش، کشور در آباداني، و همهچيز فراوان بود به ديوان فرمان داد ا تختى زرين و جواهر نشان براى او بسازند و او را به هوا برند و اين روز را آغاز سال نو خواندند و به گفته سراينده بزرگ ملى فردوسي:
چو اين کارهاى وى آمد بهجاى ز جاى مهي، برتر آورد پاى
به فرکيانى يکى تخت ساخت چه مايه بر گوهراند نشاخت
که چون خواستى ديو برداشتى ز هامون به کردون برافراشتى
چو خورشيد تابان، ميان هوا نشسته بر او شاه فرمانروا
سر سال نو، هرمز فروردين بر آسوده از رنج تن، دل ز کين
چنين جشن فرخ از آن روزگار بماند از آن خسروان يادگار
ابوريحان بيرونى مىنويسد:
به باور پارسيان در اين روز جهان هستى يافت و آفرنش آغاز گرديد.
خيام در نوروزنامه مىنويسد: و گويند چون ايزد تبارک و تعالى بد آن هنگام که فرمان فرستاد که ثبات گرديد تا تابش و منفعت او به همه چيزها برسد از سر حمل برفت و آسمان او را برگردانيد و تاريکى از روشنائى جدا گشت و شب و روز پديدار شد و آن آغازى شد بر تاريخ جهان را.
اما هماکنون، شب اول لحظه تحويل سال نو رشته پلو يا سبزىپو با ماهى مىخورند، روز شنبه اول سال هم آش رشته مىپزند. اگر شنبه به نوروز بيفتد آن سال را مبارکتر مىدانند و بيشتر شادى مىکنند.
در خانوادههاى کرمانى خصوصاً در روستاها رسم است که دو سه روز قبل از تحويل سال مقدار زيادى نان مىپزند زيرا معتقد هستند که در موقع تحويل بايد صندوقخانه هر خانه پر نان باشد.
در طول مدت دوازده روز اول سال به ديدن يکديگر مىروند روز اول سال را بزرگ خانواده يا بزرگ محل در خانه مىنشيند تا همه به ديدن او بروند و نوروز را به او تبريک بگويند.
در کرمان در ايام نوروز از مهمانان با شيرينىهاى محلى عالى پذيرائى مىشود روز سيزدهم فروردين در نظر مردم نحس است و عموماً به صحرا مىروند و ناهار را در صحرا صرف مىکنند و آنچه آجيل و شيرينى مانده در آن روز مىخورند.
در پارهاى از نقاط يزد روزهاى شنبه و چهارشنبه اول سال نيز از خانه خارج مىشوند و به خارج از شهر مىرند از جمله در تفت مردان در اين سه روز از شهر خارج شده به محلى مىروند، معروف به کشمان که در آن گندم، جو، يونجه، شبدر، کاشته شده است و عقيده دارند که در صحرا پاى خود را به سبزه بزنند دختران دمبخت براى گشودن بخت خود سبزه گره مىزنند و يا زنان عقيم بر لب آب مىنشينند و کلوخ بر آب مىاندازند و دعا مىکنند. (کتاب عقايد و رسوم عامه ابراهيم شکورزاده.)