در پيگيرى وجه تسميه قم، برابر اسناد، مدارک، کتب، روايات و ... تاريخى با مستندات گوناگونى روبهرو مىشويم که برخى از مهمترين اين اسناد به شرح زير است:
- مهمترين عامل سکونت در قم وجود رودخانهٔ اناربار (قمرود) بود که موجب تشويق صحرانشينان به سکونت در اين منطقه شد. اين صحرانشينان خانههايى بنا کردند که آن را کومه يا کُم مىناميدند. اين واژه به معناى خانههايى از علف و نى و خانه کوچک است. عربى کلمه کُم، قم است.
- آب رودخانههاى تيمره و اناربار در محلى که فعلاً شهر قم است، جمع مىشد و آنقدر گياه و سبزه در اطراف آن آبها مىروييد که به دشت کبود مشهور بود. چون موضع جمع شدن آب را به زبان عربى قم گويند، آنجا را نيز قم ناميدند.
- در روايت آمده است: حضرت محمد (ص) هنگام عروج، ابليس ملعون را ديدند که در اين مکان نشسته و سر بر زانو دارد، پس فرمودند: قم يا ملعون يعنى برخيز اى ملعون و از آن به بعد آنجا را قم نام نهادند.
- قم را قمساره بن لهراسب بنا کرد و قم از نام او گرفته شده است.
- از آنجا که دشت قم در آغاز محل جمع شدن آب بود، به آن قمقمه و قم گفتهاند.
- ابتدا نام آن کميدان يا کمندان بود، چهار حرف آن حذف و به صورت کُم ناميده شد و بعدها معرب آن قم خوانده شد.
- در اين منطقه چشمهاى وجود داشت که مردم دهکده کب با آن کشت و زرع مىکردند و بيشترين آبى که از مجراى رودخانه به اين سرزمين مىرسيد از چشمهٔ کب بود. از اين رو رودخانه را کبرود خواندند که به عربى به صورت قمرود درآمد و سپس قمرود به رودخانه اطلاق شد و شهر کنار آن نيز قم نام گرفت.