قلعهٔ سميران
ناصر خسرو مىنويسد اين قلعه داراى سه حصار است که هماکنون دو حصار آن شناسايى شده است. سالمترين قسمت قلعه، ديوارهٔ شمالى آن است که چند برج مدوّر و باروهاى کاملاً سالم دارد. ارتفاع اين ديواره، حدود پانزده متر و از سنگهاى لاشه و ملات گچ به ضخامت ۴۰/۲ متر شکل گرفته است. همچنين اين ديواره داراى يک کلاف چوبى در ارتفاع يک مترى است. قسمت غربى قلعه از نظر سبک ساختمانى با بخش شمال شرقى آن متفاوت است. در اين بخش فقط بارو به چشم مىخورد و برجهاى مدوّر ديده نمىشود و با توجه به عدم نفوذپذيرى آن، مىتوان نتيجه گرفت که داخل آن مسکونى بوده است. در داخل قلعه آثار واحدهاى مسکونى قابل مشاهده است؛ اما امکان تهيه نقشهٔ آن وجود ندارد. قلعهٔ سميران نيز مانند ساير دژها و بنابر سک شهرسازى گذشته، براى پناه بردن و مقاومت در برابر حملات مختلف ساخته شده بود.
ميمونقلعه
اين قلعه مربع شکل در شهرستان قزوين قرار دارد و با ابعاد تقريبى حدود هفتاد متر، از خشتهاى سى سانتىمترى ساخته شده است. اين بنا دو طبقه دارد. طبقٔ فوقانى آن از يک تالار چليپايى و اتاقهايى در اطراف تشکيل شده و طبقهٔ زيرين آن شامل يک شبکهٔ راههاى ارتباطى است. طبقات توسط پلکانى مارپيچ به هم مرتبط مىشوند. نماى اين قلعه هشت برجي، آجرى است. از شکل و وضعيت بنا چنين استنباط مىشود که اين قلعه، بنايى نظامى و يا مقرّ فرماندهى بوده است.
برخى اين قلعه را از بقاياى مدينه موسي که به امر موسىالهادي خليفهٔ عباسى در سال ۱۶۸ هـ.ق بنا شد و برخى ديگر آن را منسوب به ميمونبنعون کاتب مىدانند. سفالينههاى بدست آمده، قدمت بنا را تنها تا دورهٔ آلبويه به عقب مىبرد.
قزقلعه (قلعه دختر)
قزقلعه در حوالى ضياءآباد از توابع شهرستان تاکستان، روى تککوهى سنگى قرار دارد و بر تمام نواحى اطراف مشرف است. اين قلعه از سه طرف به پرتگاههاى مخوف منتهى مىشود و تنها راه دسترسى به آن، از راه جنوب است. آثار باقى مانده از قلعه بسيار اندک است و نمىتوان طرحى از ساختمان آن تصور کرد. از آثار باقى ماندهٔ آن، جرزهاى يک چهارطاقى است که از سنگ و ساروج ساخته شده و طاق آن فرو ريخته است. مشخص نيست که اين چهارطاقى کدام قسمت بنا بوده و فقط مىتوان احتمال داد که محل تقاطع دو سرسراى ارتباطى و يا ورودى بنا بوده است. پايههاى باقى مانده سترگ اين چهارطاقي، ابعادى در حدود سه متر دارد و فاصلهٔ آنها از يکديگر ۸۰/۴ متر است. در برخى از قسمتهاى اين قلعه علاوه بر سنگ از آجر -مانند آجرهاى دورهٔ ساساني- نيز استفاده شده است.
در هيچيک از متون تاريخي، از اين قلعه بصورت مشروح سخنى به ميان نيامده است و هيچ اطلاعى از گذشته و نحوهٔ زندگى کردن در آن، در دست نيست؛ ولى با توجه به سبک معمارى بنا، مىتوان آن را از آثار اواخر دورهٔ ساسانى يا اوايل اسلام دانست.
قلعهٔ چال (اندج)
قلعهٔ چال در جنوب شرقى روستاى اندج، بر روى يک کوه منفرد قرار دارد. سمت جنوب و غرب اين قلعه را درههاى عميق احاطه کرده و تنها راه دسترسى به آن از طريق شرق است. در کف درّه شرقى آن، بين اين کوه و چند کوه ديگر، محوطهٔ وسيعى وجود دارد که پوشيده از قبر است. در اين محوطه، سفالينههاى لعابدار مربوط به قرنهاى پنجم تا هفتم هـ.ق کشف شده است. در اين قلعه، آثار اندکى از يک برج نگهبانى با سنگهاى لاشه و ملات ساروج، ديده مىشود. سطح قلعه بصورت شيبدار -از شمال به جنوب- کشيده شده و در جنوب آن يک آبانبار بصورت شرقي-غربى در دل سنگ ايجاد شده است. وسعت قلعه در حدود ۵۰٭۷۰ متر است. به نظر مىرسد اين قلعه بعنوان محل نگهبانى بوده و قبور موجود در درّههاى شرقى و شمال شرقى آن، مربوط به همان افرادى است که آثارشان را مىتوان در سطح قلعه ديد.