تپه علىکش
براساس نظر محققان و دانشمندان که در هشت تپه در اطراف رود مهمه و پنج تپه را در اطراف رود ايرج شناسايى شده است. منطقه دهلران از قديم مورد پژوهشهاى مختلفى قرار گرفته که قديمىترين آنها به سال ۱۹۰۳ ميلادى برمىگردد. براساس آثار و مدارک بدست آمده از تپههاى علىکش و سبز و ديگر تپههاى حفارى شده، هفت دوره را شناسايى کردهاند و تاريخى ميان ۷۵۰۰ تا ۳۷۰۰ پيش از ميلاد را براى تخمين زدهاند. سه دوره قديمىتر از اين هفت دوره را به نامهاى بزمرده، علىکش و محمد جعفر در تپه علىکش مشخص شدهاند. پرفسور هول براى دشت دهلران و آثار پيش از تاريخ آن که مربوط به دوران آغاز استقرار است، پنج دوره مشخص کرده است. اين دورهها به ترتيب قدمت عبارتند از: دوره اول بزمرده و دوره دوم علىکش -مربوط به دوران قبل از سفال- دوره سوم محمد جعفر، دوره چهارم سفيد و دوره پنجم سرخ.
در دورههاى سوم تا پنجم سفال اوليه آن نرم و خميره آن مخلوط با کاه و خاشاک و يا کمى حرارت، آشکار شده است که همگى مربوط به دوران آغاز استقرار در دهکدهها مىباشند. لازم به تذکر است که پروفسور هول با تحقيقات بيشتر و آزمايشهاى دقيق کربن ۱۴، تاريخ تقريبى هر يک از اين دورهها را به ترتيب زير جرح و تعديل کرده است:
- قبل از سفال
- سفال اوليه
- دوران آغاز و استقرار
- دوره بزمرده ۶۷۰۰-۷۵۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح
- دوره علىکش ۶۴۰۰-۶۷۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح
- دوره محمدجعفر ۵۷۰۰-۶۴۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح
دورههاى بزمرده ۱
اين دوره که احتمالاً ابتداى استقرار در اين محل بوده است، قدمتش به حدود نه هزار سال پيش از ميلاد مىرسد. در اين دوره نباتات و حيوانات وحشى در دره دهلران فراوان بوده است. چون هنوز سفال وجود نداشته، مردم مايعات را در محفظههايى که احتمالاً از پوست حيوانات وحشى ساخته بودند، استفاده مىکردند و قسمتى از مايحتاج غذايى خود را از اين راه تهيه مىکردهاند. آنها خانههاى گودالى و گلى بسيار کوچکى مىساختند. گندم وحشى و جو دو شياره کشت مىکردند. بقاياى استخوانهاى بز، گورخور و گراز، ماهي، لاکپشت و پرندگان آبي، را شکار مىکردند در بقاياى باستانى به دست آمده است. ادوات سنگى را از ابسيديان يا شيشه معدنى و سنگ چخماق مىساختهاند. کف اتاقها با حصير مفروش مىشده است.
دوره علىکش۲
در خصوص قدمت اين دوره هرچند تاکنون بيش از ۱۱ نمونه تاريخى از طريق آزمايشات کربن در دست است که تاريخى ميان ۶۷۵۰ تا ۶۰۰۰ قبل از ميلاد را نشان مىدهد، ولى براساس دو تاريخ يکى ۶۹۰۰ و ديگرى ۸۰۰۰ سال ق.م -مىتوان نتيجه گرفت که علىکش داراى قدمتى حدود ۸ هزار سال پيش از ميلاد است.
دوره علىکش که بعد از بزمرده قرار گرفته، داراى معمارى قابل ملاحظهاى است. خانههاى مسکونى اين دوره داراى بيش از يک اتاق داشت و مصالح ساختمانى آن همانند دوره قبل (بزمرده) از قطعات گل رسوبى منطقه به ابعاد حدود ۴۰٭۵۲٭۱۰ سانتىمتر بود و به وسيله يک لايه ملات گل را به هم متصل و پس از ساختن ديوار و دو سطح آن را با يک لايه گل اندود مىکردند. کف اتاقها از گل و يا خاک نرم کوبيده مىشد. روى اين کف را اغلب با حصير فرش مىکردند. احتمالاً منازل مسکونى اين دوره داراى حياطى بود که در گوشهاى از آن اجاقى ساده براى پخت و پز ساخته مىشد. در حفارىهاى اين دوره يک دانه عدس پيدا شده که نشان مىدهد ساکنان علىکش با بوميان منطقه کوهستانى مانند جارمو که کشت اين نوع گياه در آنجا تجربه شده بود، تماسهايى برقرار کرده بودند.
خوارک گوشتى مردم را معمولاً بز تشکيل مىداد. علاوه بر آن، قسمت اعظم نيازهاى گوشتى از طريق شکار و صيد تأمين مىشد. شکار غزال، گورخر، گاو وحشى و صيد ماهي، لاکپشت آبي، صدف ... بخشى ديگر از مواد غذايى آنان بود.
در اين دوره علاوه بر حصير از نى و جگن سبدهايى بافته مىشد. ساخت و استفاده از ظروف سنگى بيش از پيش متداول بود. ساخت پيکرک گلى بز همچنان ادامه داشت. در ميان پيکرکهاى گلى چند نمونه پيکرک انسان نيز ديده مىشود. از دندان گراز وحشى و صدف و سنگ و استخوان و آسفالت طبيعى مهرههاى تزئينى ساخته مىشد. از فيروزه فلات ايران نيز براى ساختن مهره استفاده مىشد. ساکنان علىکش اموات را پس از اين که با يک قشر نازک محلول گل اخرى مىپوشانيدند و به صورت جمع شده در حصير مىپيچيدند و همراه با تزئينات شخصى در داخل منازل و در زير کف اتاقها در چالههاى کمعمق در حالت نشسته دفن مىکردند.
به نظر مىرسد يک دوران فاصله بين آثار طبقات بالاى تپه علىکش و آثار عميق تپه سبز که حدود ۵۲۰۰-۵۷۰۰ سال پيش از ميلاد تاريخ گذارى شدهاند، وجود دارد. پروفسور هول اظهار مىدارد که احتمالاً اولين سفال نخودى در دوره سبز در دشت دهلذان توليد شده و پروفسور لوبرتون آن را مربوط به دوره سوزياناى الف مىداند. در لايههاى عميق تپه سبز آثار معمارى ديوارهاى خشتى با پايه سنگى آشکار شده است. به نظر مىرسد حدود ۵۵۰ سال پيش از ميلاد در اين منطقه کشاورزى با کمک آبيارى انجام مىگرفته است و اين منطقه از مراکز مهم کشاورزى بوده و احتمالاً از نظر تجارى روابطى با نواحى همجوار داشته است. وجود ادوات ابسيديان (سنگ شيشه معدني) دليل بر اين است که ابسيديان از مرکز و معادن ابسيديان در دنياى باستانى وارد اين منطقه شده است.