تورنگتپّه
تورنگتپّه در فاصله ۲۲ کيلومترى شمالشرقى گرگان و در مجاورت روستائى به همين نام و در کنار استخر آبى واقع است. قدمت آن به استناد گزارشها و نتايج بررسىها و کاوشهاى علمى باستانشناسان خارجى به هزاره سوّم بيش از ميلاد يعنى ۵۰۰۰ سال پيش مىرسد. روستاى تورنگتپّه در ۱۲ کيلومترى جادّه آسفالته گرگان ـ مشهد و ۹ کيلومترى شمال اين جادّه واقع شده است و روستاهاى ميرمحله و مرزنکلاته از اين طريق به جادّه اصلى مربوط مىشود. دهکده تورنگ تپه در جنوبشرقى تپّه قرار داشته و در ضلع جنوبغرب آن، آببندان ذخيره آب مزروعى قرار دارد. اين مجموعه ظرفيّت و توان بالقوّه زيادى براى جلب و جذب جهانگردان به آثار تاريخى را دارد.
تورنگتپّه از تپّههاى تاريخى استان گلستان بوده که شهرت جهانى دارد. و توجّه بسيارى از باستانشناسان دنيا را به خود جلب کرده است. آثار بهدست آمده از اين تپّه تاريخى بنا به اظهار باستانشناسان گواه سکونت انسان عر پيش از آرياها در آنجا است. شباهتهائى که بين آثار بهدست آمده از اين تپّه با آثار تپّه حصار دامغان، جزيره کوت واقع در درياى اژه و... نشانگر ارتباط اقوام و تأثيرپذيرى و تأثيرگذارى هنر آنان بر يکديگر است. مجسّمههاى کوچک گلى با نقش مردان و زنان در اين تپّه با اشياء مکشوفه در جزيره کرت که متعلّق به هزاره دوّم پيش از ميلاد است شباهت زيادى دارد. ديا کونف معتقد است فرهنگ و تمدّن تورنگ تپّه و تپّه حصار دامغان و تپّه سيلک کاشان به ظاهر با آسياى ميانه مربوط است.
شروع کاوش در تورنگ تپّه به زمان محمدشاه قاجار مىرسد، در سال ۱۸۴۱ م (۱۲۱۹ خورشيدي) هيئت حفّارى مستقر در تورنگتپّه، اشياء طلائي، نقرهاي، مفرغى و برنزى مانند آبخورى طلا، جام دايره شکل طلا، ابزارى از سنگ زرد، ظروف سنگي، سلاحهاى جنگي، تبر و دشنه مسى پيدا کردند، اين هيئت به اين نتيجه رسيد که تمدّن تورنگ تپّه به قدمت شهر سوخته سيستان، تپّه يحيى و آلتين تپّه مىرسد و همگى را دور گنجينه و غناى فرهنگى نيمهشرقى ايران دانستهاند آنان به اين نتيجه رسيدند که مردم آن روز داراى سيستم آبياري، کشاورزى و صنعت سفالسازى و فلزکارى بودهاند. گزارش کامل اين هيئت در محلّه باستانشناسى لندن به سال ۱۸۴۴ م به چاپ رسيد.
دومين کاوش تورنگتپّه مربوط به زمان ناصرالدّينشاه و رد سال ۱۸۹۰ م (۱۲۶۸ خورشيدي) است که ژاک دمرگان فرانسوى در تورنگتپّه و خرگوشتپّه دست به کاوشهائى زد. آثار مکشوفه در اين مرحله عبارتند از: آبخوري، قورى با نقش برجسته، چند مجسّمه کوچک، سلاحهاى جنگي، دشنه مفرغى و مسى مطالعات دمرگان در ۵ جلد به نام مأموريت علمى در ايران در سال ۱۹۳۱ م (۱۳۱۰ خورشيدي) منتشر گرديد.
در سال ۱۹۳۱ م (۱۳۱۰ خورشيدي) يک هيئت علمى آمريکائى از دانشگاه پنسيلوانيا تحتنظر آقاى ف، و ولسين براى تحقيق به تورنگتپّه آمدند، اين هيئت در اين تپّه سه طبقه تشخيص داد. طبقه اوّل (بالا) با ۶ متر عمق که باقى مانده گورستانى از عصر آهن بوده و در ۱ تا ۲ متر ضخامت قرار داشت. در پائين آن ديوارهاى دهکدهاى است که آتش آن را از ميان برده و در آن ۴۵ قبر بهدست آمد. در قبرها همراه مردگان ظروف سفالين در خشانى به رنگهاى قرمز و خاکسترى تيره و اشيائى از برنز، شبيه اشياء طبقه (۳) تپّه حصار دامغان بهدست آمده است.
طبقه دوّم: در عمق ۶ تا ۸ متر واقع بوده و در آن چيز فوقالعاده يافت نشد.
طبقه سوّم: در پاى تپّه قرار داشت و بين ۱۰ و ۳۰/۱۱ متر عمق قرار گرفته بود. در اين طبقه و در ميان خاکستر و آجرها دو قبر پيدا شد که در آن سفال خاکسترى تيرهرنگى وجود داشت و تزئينات آن بهوسيله ابزارى شبيه شانه انجام گرفته بود. در هريک از اين سه طبقه سفالهاى قرمز با نقوش سياهرنگ شبيه به سفالهاى تپّه مجاور، يعنى شاهتپّه پيدا شد. در اين طبقه چند مجسّمه کوچک بسيار زيبا از جنس گل پخته قرمزرنگ تيره بهدست آمد. ژان دهه دانشمند فرانسوى نيز از سال ۱۹۶۰ م (۱۳۳۹ خورشيدي) به بعد مشغول کاوش شد.
گبرى قلعه
گبرى قلعه در ۱۵ کيلومترى شرق گنبد کاووس واقع بوده و شکلى مانند مربّع دارد. هريک از اضلاع آن حدود ۶۵۰ متر است که مساحتى در حدود ۳۶ هکتار را دربرمىگيرد. دو ديوار داخلى و خارجى اين شهرک را محصور مىکند که ارتفاع ديوار خارجى ۵ متر و داخلى ۵۰/۱۶ متر است. دور شهرک در فاصله دو ديوار داخلى و خارجى خندقى حفر شده که بين ۷۰ الا ۱۰۰ متر عرض دارد. دژ اصلى قلعه در ضلع شمالشرقى قرار گرفته و در حدود ۲۰ متر از زمينهاى مجاور بلندتر و در حدود ۱۲،۰۰۰ مترمربع مساحت دارد. سفالهاى جمعآورىشده از سطح تپّه و ديوارهاى خارجى و داخلى نشان مىدهد که شهرک در دورههاى قبل از اسلام و اسلامى سکونتگاه بوده است.
قلعه تاق
اين قلعه در جنوبشرقى بالا جادّه (سورم سرا) و در جنوب قلعه شاهنشين واقع شده است که از اهميّت ويژهاى برخوردار مىباشد. پس از خرابى گَوْران شهر (گبران شهر) در جنوبشرقى کردکوى و حوالى بالا جادّه مردم اين ناحيه به دنبال مکانى مساعدتر بودند که با انتخاب محدوده جنوبشرقى بالا جادّهٔ فعلى در شرق زادگاه خود، در قلعه تاق ساکن گرديدند. اين منطقه از سه طرف به رشتهکوههاى طبيعى محدود است. قلعه تاق يکى از قلعههاى مهم و مشهور و ماندگار در تاريخ مقاومتها و پاىمردىهاى مردمان اين منطقه در طول دو قرن اوّل هجرى است، قلعهتاق و آبادى تاقبند (بالا جادّه قديم) بهدست مردمان باغيرت در دورهاى حسّاس بهخصوص زمانىکه مردم منطقه از دادن خراج، سرباز زده بودند، جهت پايدارى و مقومت ساخته شد.
قلعه شاهنشين
قلعه شاهنشين بر فراز بلنداى چماز کوه در شرق بالا جادّه (سورم سرا) واقع شده است و در قسمت جنوبى آن قلعه تاق قرار دارد که از ارزش و اعتبار زيادى برخودار مىباشد.
قلعه شاهنشين مُشرف به مناطق جلگهاى بود و قلعهنشينان، آب مورد نياز خود را از دو کيلومترى ارتفاعات رشتهکوهى در جنوب با استفاده از پالانههاى سفالى تأمين مىکردند. اين پالانهها که آثار آن هنوز هم پابرجا است نشانگر آن بود که آب مورد استفاده از چشمهاى در سمت جنوب به نام ريگچشمه تأمين مىشد در محدوده قلعه شاهنشين حوضى به ابعاد ۲٭۲ متر وعمق ۱ متر بهجا مانده است. شناسائى کاملتر آن نياز به بررسى و تحقيق بيشتر دارد.
قلعه شاهتپه
شاهتپّه از تپّههاى باستانى اين منطقه است که در ۱۳ کيلومترى شمالغرب گرگان و در مجاورت روستاى باقى شهرستان کردکوى واقع گرديده است. در سال ۱۹۳۱.م يک هيئت باستانشناسى سوئدى به سرپرستى آرنه Ame براى ديدن اين ناحيه به ايران آمد و منطقه بين گرگان تا قرهسو را مورد مطالعه قرار داد و در نقشهاى که از اين منطقه تهيّه نمود. بيش از ۳۰۰ تپّه تاريخى را شناسائى کرد. شاهتپّه بهطور متوسّط ۷ تا ۵/۷ متر ارتفاع داشت و کاوش در آن به طريق گمانهزنى انجام گرفت. ۸۰ گودال در آن حفر شد که عرض و طول هر کدام ۱۰ متر بود در اين تپّه سه دوره بزرگ تشخيص داده شد. طبقه اول که بالاتر از همه قرار داشت، شامل اشياء دوران اسلامى بود. طبقه دوم و سوم متعلّق به دوران پيش از تاريخ بود. بيشتر اشياء سفالين بودند. کاسههاى آبخورى نوکدار و کوزههاى شکمدار و کوزههاى نوکدار، و جامهاى پايهدار ماستخوري، آبخورى استوانهاىشکل، آبخورىهاى گرد و کاسههاى نوکدار فراوانى از اين تپّه بهدست آمد که شباهت به ظروف تپّه حصار دامغان داشت.
قلعه ماران
يکى از نقاط ديدنى وب اشکوه استان گلستان قلعه ماران است که در ۱۲ کيلومترى جنوب راميان و بين شهرهاى راميان و علىآباد کنول قرار دارد. اين قلعه داراى چشماندازهاى جالب و زيبا است. در بالاى آن چشمه آبى وجود دارد. گفته مىشود قلعه ماران پيش از اسلام يکى از پايتختهاى اشکانيان بوده است. در گذشته اين قلعه بهدليل موقعيّت مناسب، دژى و محکم براى پناه گرفتن بود، چنانچه در زمان قاجاريّه، محمّد زمانخان حاکم ايالت که بر عليه فتحعلىشاه طغيان کرده بود، برادر خود اميرخان سردار را با اموال و لوازم کافى به قلعه ماران فرستاد که در صورت شکست به آنجا پناه ببرد. از جمله آثار آن زمان، چاههاى گندم است که اکنون بهصورت زغال درآمده است. طبيعت اطراف قلعه ماران از غذاى طبيعى جالبى برخوردار مىباشد و مىتوان آن را بهعنوان اثرى طبيعى و ملّى به ثبت رساند.