آذربايجان، نامى پرآوازه در تاريخ ايران است. اسناد و منابع بسيار تاريخى و کهن از سنگنبشتههاى به جاى مانده گرفته تا اوستا و تورات و کتابهاى مورخان يونان باستان مانند هرودوت و گزنفون و استرابون و ديگر تاريخنويسان و پژوهندگان، همگى بر اين نکته اتفاقنظر دارند که مردم ماد (آذربايجان) در تبار و هويت ملى و فرهنگى و تاريخي، زبان و دين و عادات و و رسوم با ديگر اقوام ايرانى يگانهاند.
در کتاب بندهش (اوستا) -اين کهنترين سند- آمده است که آذربايجان را در زمان زرتشت (ايرانويچ) مىگفتند و زرتشت از زادگاه خود آذربايجان يا ايرانويچ به شيوه پيامبران مهاجرت کرد و جهت ترويج دين خود به خوارزم رفت.
نام ديگر آذربايجان، آذرگشسب بود که از نام آتشکدهٔ مقدس آذرگشسب در شهر شيز يا تختسليمان گرفته شده است.
از سه نام باستانى آذربايجانى يعنى ايرانويچ، آذرگشسب و ماد کوچک که بگذريم به آخرين نام ماندگار آن يعنى آتورپاتگان مىرسيم.
ريشهٔ نام آذربايجان يا آتورپاتگان از آتروپاتن، آتروپات و آذرپات يعنى پاسدار آتش است. آتروپاتن لقب هر يک از سه ساتراپ (استاندار) هخامنشى اين ايالت بود، زيرا آذربايجان جايگاه بزرگترين و مقدسترين آتش ايزد افروخته به نام آذرگشسب بود که در دو جاى معروف قرار داشت يکى در باکو و ديگرى در شيز مراغه (تخت سليمان).