باستانشناسى تایلند چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا نفوذ قوم تهامی روابط با کشورهای اروپایی و آمریکایی اقوام بسيارى در اين ناحيه از ماقبل تاريخ ساکن بودهاند. آثار باستاني، مسير خندقها، ديوارها و چيزهاى ديگر مىتوانند موجوديت جامعهاى تا به امروز آشکار کنند، هرچند که درباره مردمى که در آنجا ساکن بودهاند، جزئيات کافى و مشهورى وجود ندارد. اما شايد اين امکان وجود داشته که مردم تايلند نه تنها در بخش جنوبى چين ساکن بودهاند، بلکه آنها احتمالاً در جائى که تايلند واقع است، مستقر بوده و براى کسب معاش خودشان و برطبق خواسته خودشان و بدون هيچگونه تعرّضى از جانب هيچ کشورى جابهجا شدهاند، تا اينکه به سمت جنوب عقبنشينى کرده باشند. از آنجا که بيشتر ناحيه، زمينهاى هموارى بوده، از اين رو جابهجائى افراد در اين منطقه براى امرار معاش تازه، بسيار ساده بوده، و بهخصوص زمانى که مردم کمتر و زمين بيشترى بوده است. گسترش امپراطورى چين و فشارى که بر نانچوئو وارد مىآورند موجب اضمحلال نانچوئو و مهاجرت اقوام تهامى به خارج از مملکت مزبور گرديده و اقوام مزبور به آسام در هند امروزى برمه، تايلند، ويتنام شمالي، جزيره هانيان، لائوس، و کامبوج رسيدند. دسته بزرگى از اين اقوام در مسير رود مکونگ به لائوس و شمال تايلند و تدريجاً به جلگه حاصلخيز و ثروتمند مرکزى رسيده و در سال ۱۲۳۸ ميلادى اولين مملکت تاريخى تهامى (سياسي) را موسوم به سوکوتهاى بهوجود آوردند. سوکوتهاى در ابتدا زير سلطه امپراطور خمر قرار داشت لکن افزايش جمعيّت و قدرت قوم تهامى موجب شد که ملک رامکامهنگ (۱۳۱۷-۱۲۸۳) اعلام استقلال کرده و مملکت خود را در مقابل نفوذ خمرها و نيز مونها که در غرب و جنوب (در برمه) حضور داشتند توسعه داد و تايلند را بهصورت عنصر عمدهاى در نظام حکومتهاى منطقه آسياى جنوب شرقى درآورد. رامکامهنگ همچنين خط تايلندى را که تحت نفوذ مون و خمر از خطوط هندى اقتباس شده بود رواج داده دين سوکوتاى مذهب هيناياناى (تراوادا) آئين بودائى بود که از سرىلانکا به منطقه نفوذ کرده بود. نفوذ قوم تهامى نفوذ قوم تهامى بهتدريج گسترش يافته و در قرن چهاردهم ميلادى آيوتيا واقع در منطقه از ساحل رود چائوفرايا که کشتىهاى درياپيما به آن مىرسد به صورت مرکز سياسى جديد قوم تهامى درآمد. در سال ۱۳۶۸ آيوتيا شهر آنگکور در کمپوچيه را تصرف کرده و نفوذ خود را در آن مملکت گسترش داد. ملک تراىلوک (۸۸-۱۴۴۸) يکى ديگر از پادشاهان آيوتيا قدرت سيام را در برمه، لائوس و مالايا گسترش داده، قدرت مرکزى دولت را تقويت نموده و قوانين و مقررات جديدى وضع کرد. موقعيت سيام در ساحل چائوفرايا وضعى به اين کشور داده بود که در تجارت روزافزون بين اروپا و خاوردور مداخله نمايند پرتغالىهاى که تازه مملکت اسلامى مالاکا را تصرف کرده بودند در سال ۱۵۱۱ هيئتى را به آبونيا اعزام داشتند. و بعد از آن سيام بيش از پيش بر صحنه رقابتهاى قدرتهاى اروپائى کشانده شد تا آنکه ملک نارائى (۸۸-۱۶۵۷) يک هيئت نظامى فرانسوى را پذيرفت. بعد از مرگ نارائى آبوتيا انزوا پيشه نموده و بهعلت ضعف و نداشتن امکانات کافى در سال ۱۷۶۷ توسط برمهاىها مسخر و ويران گرديد. متعاقب سقوط آبوتيا يکى از سرداران جنگى چين موسوم به تاکن مرکز جديدى در تونورى در حوالى شهر بانکوک کنونى و نزديک دهانه چائوفرايا ايجاد کرد لکن سلسله چاکرى در سال ۱۷۸۲ او را برکنار نمود. و پايتخت را به بانکوک منتقل ساخت. روابط با کشورهای اروپایی و آمریکایی پادشاهان نخستين چاکرى سعى در تحکيم قدرت دولت، اصلاح امور مالى و گسترش قدرت خود عليه برمه، لائوس، کامبوج و ايالات ملايوى شبهجزيره داشتند. تحميل پيمان بورينگ توسط بريتانيا بر تايلند در سال ۱۸۵۵ تا اندازهاى قدرت تايلند را محدود ساخت ولى علاقه شاهان تايلند به فراگرفتن علوم اروپائى افزايش يافت و ملک مونغوت (راماى چهارم ۶۸-۸۵۱) و ملک چولامگکون (رامان پنجم ۱۹۱۰-۱۸۶۸) اصلاحات فراوانى بهعمل آوردند. سيام در اثر اصلاحات داخلى و اعطاء امتيازات به اروپائيان توانست استقلال ظاهرى خود را حفظ کند لکن مجبور شد امتيازات مختلفى به فرانسه در لائوس و کامبوج و به انگليس در بعضى ايالات ملايو زبان بدهد. تايلند روابطى با کشورهاى اروپائى و آمريکا برقرار کرده و سعى داشت هيچيک از قدرتها بهصورت قدرت مسلط در نيايد بهتدريج اين کشور در حيطه نفوذ انگليس که بزرگترين قدرت منطقه بود درآمد. لکن در عينحال تايلند از گسترش تجارت بينالمللى بهرهمند شده و بانکوک به يک مرکز عمده تجارى تبديل شد که در آن شرکتهاى اروپائى فعاليّتهاى عمده بينالمللى را تنظيم مىکردند و مهاجرين چينى امور خردهفروشي، واسطهگرى و کارگرى را در اختيار داشتند. در آغاز قرن بيستم طبقه روشنفکر تايلندى که تحت نفوذ آزاديخواهى غربى قرار داشتند بهتدريج روحيهاى بر آنها حاکم شد که با مطلقالعنانى و استبداد شاهى معارضه داشت. در سال ۱۹۱۲ سعى عدّهاى از افسران جوان ارتش جهت برکنارى ملک واچيراووت و استقرار يک نظام جمهورى تضاد بين دو طبقه را آشکار ساخت واچيراووت با شعار وطن، دين، پادشاه به جنگ اين طبقه مخالفت پرداخت بهرغم دوام پادشاهى قدرت شاهى دوام نيافت و کودتائى در سال ۱۹۳۲ بهقدرت مطلقه ملک بر اجاديپوک (راماى هفتم ۳۵-۱۹۲۵) پايان داد. راديکالهاى تحصيلکرده در اروپا مانند پريدى فانونيانگ، سرگرد (بعدها مارشال) فيبون سونگخرام، سرهنگ فاهون فونفايوهاسنا در رأس کودتاچيان قرار داشتند. برنامههاى اقتصادى پريدى موجب شد که گروه محافظهکار او را کمونيست خواند. و وى مجبور به خروج موقت از مملکت شد. متعاقب آن فاهون يک حکومت محافظهکار طرفدار قانوناساسى سرکار آورد و موفق شد که يک طغيان سلطنتطلبان به رهبرى شاهزاده بو واردات را در سال ۱۹۳۳ سرکوب نموده و انتخابات را نيز برگزار نمايد. معالوصف قدرت اصلى در دست فيبون وزير جنگ ماندواوپريدى را از تبعيد بازگرداند. لکن سياستمداران نتوانستند قدرتى بدست آورند و روزبهروز ارتش قدرت بيشترى در اداره مملکت پيدا مىکرد و همواره در صحنه سياست تايلند نقش بسيار مهمى را داشته است و بجز دورههاى بسيار کوتاهى در سالهاى ۳۳-۱۹۳۲ و ۴۷-۱۹۴۴ همواره در رأس امور بوده است و از سال ۱۹۳۲ تا سال ۱۹۸۵ شانزده بار دست به کودتا زده که از جمله آخرين آنها در ۲۳ فوريه ۱۹۹۱ بود. تعداد احزاب سياسى نيز بعد از سال ۱۹۳۲ بسيار افزايش پيدا کرده و در حال حاضر بيش از بيست حزب سياسى در اين کشور فعاليّت دارند. چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها