رهايى از چنگال اسپانيا

اوايل سدهٔ ۱۵۰۰ ميلادي، نهضت پروتستانى با نام نهضت اصلاح‌طلبي در کشورهاى پست گسترش يافت. چارلز پنجم سعى داشت اين تهديد برعليه کليساى کاتوليک را با اعدام پروتستان‌ها خنثى سازد. پسر او، فيليپ دوم اسپانيا که در سال ۱۵۵۵ ميلادى سرزمين‌هاى پست را وارث شده بود، مبارزه عليه پروتستان‌ها را شدت بخشيد و تمام مساعى خود را به‌کار گرفت تا قدرت مطلق در سرزمين‌هاى پست باشد. اما در سال ۱۵۶۸ ميلادى نجباء و اشراف بر عليه حکومت مستبدانه وى قيام کردند. رهبرى انقلابيون را ويليام اول پسر اوانژ که به ويليام آرام (Silent) معروف شد، برعهده داشت. نيروهاى اسپانيايى بيشتر در جنگ‌هاى زمينى موفق بودند، اما در دريا، انقلابيون بر آنها تفوق داشتند. اسپانيايى‌ها در ۱۵۷۳ ميلادى به ليدن حمله کردند اما شهر با شجاعت بسار به مقاومت برآمد. در ۱۵۷۴ ميلادي، مردم سدهاى آب را که مهار کننده آب دريا بود باز کردند و نيروى دريايى هلند براى نجات ليدن از سيلاب عبور کرد. در سال ۱۵۷۲ اندک‌اندک انقلاب شروع به از هم پاشيدگى نمود. نجباى کاتوليک رم، که در استان‌هاى جنوبى کشورهاى پست (بلژيک کنوني) به‌سر مى‌بردند، ناراضى شدند و به اسپانيا بازگشتند. پروتستانيزم هم بيشتر در استان‌هاى شمالى (هلند کنوني) پاگرفت. در ۱۵۷۹ ميلادي، بيشتر استان‌ها به اتحاديهٔ اوترخت پيوست و تصميم به ادامه مبارزه گرفتند. تا سرانجام در ۲۶ جولاى ۱۵۸۱ ميلادى استان‌هاى شمالى استقلال خود را از اسپانيا اعلام کردند. همين سرزمين‌ها بعدها با نام جمهورى هلند يا ندرلاند خوانده شدند. هلند براى کسب استقلال خود، مدت ۸۰ سال، به جز يک دورهٔ کوتاه صلح (۱۶۲۱-۱۶۰۹م.)، جنگيد. اسپانيا، استقلال هلند را در ۱۶۴۸ به رسميت شناخت.

جنگ‌هاى هلند با انگلستان و فرانسه

هلند طى سال‌هاى ۱۶۵۲ ميلادى سه جنگ دريايى با انگلستان داشته است. انگليسى‌ها اميدوار بودند که از لحاظ دريانوردى و تجارت بر هلند پيشى بگيرند، اما چنين نشد. طى دوره يادشده هلندى‌ها آنچه را اکنون سورينام نام دارد از انگليسى‌ها گرفتند و آنان هم ندرلاند جديد (هلند کنوني) را به دست اوردند بدين ترتيب که نخست انگلستان و فرانسه قرارداد محرمانه‌اى بر عليه جمهورى هلند در سال ۱۶۷۰ ميلادى منعقد کردند و در ۱۶۷۲ ميلادى هلند را مورد هجوم قرار دادند. نيروى دريايى هلند از پياده شدن قواى انگليسى از راه دريا جلوگيرى نمود؛ اما قواى فرانسه تعدادى از شهرهاى هلند را تسخير کردند. ويليام سوم شاهزاده اورانژ به عنوان حاکم انتخاب گرديد. وى با گشودن بعضى از سدها و زير آب بردن سرزمين‌هاى هلند، پيشروى نيروهاى فرانسوى را متوقف ساخت. قواى اسپانيايى و آلمانى هم به هلندى‌ها يارى رساندند. فرانسوى‌هاى بيرون رانده شده از هلند، در ۱۶۷۸ ميلادى معاهده صلحى با هلند منعقد کردند. پس ازمدتى (۱۶۸۹ م.) شاه ويليام سوم، حاکم هلند، که همشرش از اعضاء خاندان سلطنتى انگلستان بود به عنوان شاه انگلستان رسماً تاجگذارى کرد. هلند، انگلستان و فرانسه را در دو جنگ ديگر که بين سال‌هاى ۱۶۸۸ تا ۱۶۹۷ ميلادى و ۱۷۰۲ تا ۱۷۱۳ ميلادى رخ داد، شکست داد.

جنگ‌هاى هلند در سده ۱۷۰۰ ميلادى

جنگ‌هاى طولانى با فرانسه، نيروى هلند را به کلى تحليل برد. در جنگى که در ۱۷۱۳ ميلادى به پايان رسيد، هلندى‌ها، رهبرى دريايى خود را به انگليسى‌ها باختند و توسعه صنعت و تجارت هلند به طور کامل متوقف شد. با آغاز جنگ‌هاى انقلابى در آمريکا (۱۷۷۵ م.)، هلندى‌ها بر عليه انگليسى‌ها، به آنها يارى رساندند. در ۱۷۸۰ ميلادى انگلستان جنگى دريايى را بر عليه هلند آغاز کرد که سرانجام ‌آن، شکست شديد هلندى‌ها در سال ۱۷۸۴ بود. در ۱۷۹۵ ميلادي، هلند تضعيف شده و ناتوان به چنگال نيروهاى مهاجم فرانسوى افتاد. آنان نام جمهورى باتاويا بر آن گذارند و حکومت جديدى را در آن آغاز کردند. انگلستان هم بيشتر سرزمين‌هاى تحت مالکيت هلند را در ماوراء درياها تصاحب کرد.

جنگ‌هاى استقلال

در ۱۸۰۶ ميلادي، ناپلئون اول فرانسه، هلندى‌ها را وادار به پذيرش برادرش لوئى به عنوان پادشاه آن سرزمين کرد و جمهورى باتاويا ناحيه پادشاه‌نشين سرزمين‌هاى پست شد. ناپلئون که کنترل شديدترى را بر آن نواحى طلب مى‌کرد در سال ۱۸۱۰ ميلادى آن را جزئى از فرانسه ساخت. اما هلندى‌ها در ۱۸۱۳ فرانسوى‌ها را بيرون راندند.


با شکست نهايى ناپلئون در ۱۸۱۵ ميلادي، رهبران سياسى اروپا، در کنگره وين، بيشتر سرزمين‌هاى اين قاره را به نقشه کشيدند و براى آن حد و مرز تعيين کردند. آنها سرزمين‌هاى پست و بلژيک و ناحيه پادشاه‌نشين هلند را در يک جا گرد آوردند تا مرزهاى آن را در مقابل توسعه آينده فرانسه مستحکم کنند. ويليام ششم، شاهزاده اورانژ و شاه ويليام اول هلند و نيز گرانددوک لوکزامبورگ شد. در نتيجه اين گرد هم آوردن، اختلاط فرهنگى ويژه‌اى نمايان گرديد زيرا آداب و رسوم، اقتصاد، زبان و دين هلند و بلژيک کاملاً با يکديگر متفاوت بود، بسيارى از بلژيکى‌ها، کاتوليک رومى بودند و طبقات بالاى اجتماع به فرانسه صحبت مى‌کردند. سرانجام در سال ۱۸۳۰ ميلادي، بلژيک استقلال خود را اعلام کرد. لوکزامبورگ، در ۱۸۹۰ ميلادي، به وابستگى‌هاى سياسى خود با خانواده سلطنتى هلند پايان داد. در همين سال با مرگ ويليام سوم پادشاه هلند، دخترش ويلهلميناى ۱۰ ساله به سلطنت رسيد. از آنجا که قوانين لوکزامبورگ اجازه سلطنت به زن را نمى‌داد. هلند در جنگ جهانى اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸ م.) بى‌طرف باقى مانده اما عمليات دريايى انگليس و آلمان، در ماهيگيري، دريانوردى و تجارت هلندى‌ها اختلال بسيار ايجاد کرد.

جنگ جهانگير دوم

در ۱۰ مِى ۱۹۴۰ ميلادي، نيروهاى آلمانى خاک هلند را مورد تجاوز قرار دادند. چهل روز بعد، بخش عمدە بندر روتردام از بين رفت. ارتش هلند تسليم شد، اما بخش بزرگى از نيروى دريايى و تجارى هلند از غلبه دشمن مصون ماند و به متفقين پيوست. هلندى‌ها، طى اين دوره بزرگترين صدمه را خوردند. آلمانى‌ها، حدود ۷۵ درصد يهوديان هلند را کشتند و ۱۰۴ هزار نفر را در اردوگاه‌هاى مرگ به هلاکت رساندند و هزاران هزار هلندى ديگر را به کار اردوگاه‌هاى اجبارى و کارخانه‌هاى آلمان واداشتند. گروه‌هاى مخفى و زيرزمينى هلند همچنان به مقابله با آلمانى‌ها ادامه مى‌داند و با اعتصاب‌هاى سازماندهى شده خود و کمک به فراز زندانيان و خلبانان متفقين که هواپيماهايشان سقوط کرده بود به مبارزه پرداختند. در مارس ۱۹۴۲ ميلادي، هندهلند (اندونزى کنوني) تسليم ژاپن، که از متحدين آلمان بود، شد. اما سرانجام در مِى ۱۹۴۵ ميلادي، آلمان تسليم متفقين شد و نزديک به ۲۷۰ هزار هلندى کشته شده و جان باخته در اثر گرسنگى از تجاوز خود باقى گذاشت.