روابط با شوروى (روسيه) و سياست امنيتى

فنلاند در بخشى از شمال اروپا قرار دارد که شرايط نظامى آن منطقه از بسيارى جهات داراى ويژگى‌هاى خاص مى‌باشد. اگرچه وضعيتى دُوَلِ بى‌طرف در اين منطقه ايجاب مى‌نمايد به ارتقاى سطح امنيت خارجى خود اقدام نمايند. اما با توجه به موقع آنان بين گروه قدرت‌هاى بزرگ بايد قادر باشند از سياست امنيتى کاملاً مورد اعتبار و مورد قبولى پيروى نمايند.


امنيت کشور کوچکى همچون فنلاند نمى‌تواند منحصراً فقط به اسلحه استوار باشد؛ بلکه بايد بر پايه سياست خارجى استوار باشد که از سيستم دفاع ملى نيز حمايت مى‌گردد. بنابر اين، آن دو يعنى نوع سياست خارجى و آمادگى دفاعى با همديگر کاربرد خواهند داشت. لذا فنلاند سياست فعال و مسالمت‌آميز بى‌طرفى که اثرات مطلوبى در اوضاع و احوال شمال اروپا دارد را برگزيده است.


سياست امنيتى امروزه فنلاند بر پايه واقعيت‌هاى جغرافيائى و تاريخى و نيز على‌الخصوص بر تجارب دو دهه پس از استقلال يعنى از سال ۱۹۱۷ الى سال ۱۹۳۹ و نيز بر پايه سه جنگ سنگين فنلاند در طى جنگ جهانى دوم شکل گرفته است. معضل اصلى و حياتى براى دولت جوانى چون فنلاند همواره اين بوده است که چگونه روابط با ثباتى با همسايه شرقى و ابرقدرت يعنى اتحاد شوروى (روسيه فعلي) برقرار نمايد. فنلاند تا قبل از جنگ زمستان با اتحاد شوروى جوابى براى معضل فوق نداشت اما از شکست، درس‌هائى آموخت و اين درس بعدها در فنلاند معروف به شناخت واقعيت‌ها گرديد.


درس سياست واقع‌بينانه نيز واضح بود: هيچ منافعى براى فنلاند در متحد نمودن خويش با غرب و يا شرق عايد نمى‌شود.


پاسيکيوى رئيس‌جمهور پس از جنگ فنلاند که از طراحان روابط با ثبات فنلاند - اتحاد شوروى است معتقد بود شناخت واقعيت‌ها ابتداى هر خِرَدى است و اين عبارت راهنماى سياست خارجى پس از جنگ فنلاند گرديد که تا حال ادامه دارد.


تصور و انديشه اصلى پاسيکيوى اين بود که منافع کلى اتحادجماهير شوروى در شمال غربى کشورش استراتژيک و تدافعى است. براى فنلاند اين مسأله بدين معنى است که اگر اتحاد شوروى باور نمايد که هيچ تعهدى از سوى فنلاند و يا از طريق خاک فنلاند به جانب کشورش وجود ندارد در آن صورت هيچ دليلى وجود ندارد که دو کشور در کنار يکديگر مسالمت‌آميز زندگى نکنند.


به هر حال، اين تصوّر پايه‌اى شد جهت امضاء پيمان دوستي، همکارى و مساعدت‌هاى متقابل که در سال ۱۹۴۸ منافع امنيتى هر دو طرف را به نحو مطلوب تأمين مى‌نمود.


سه عنصر:


- روابط حسنه و حُسن همجوارى با شوروي؛


- تقويت روابط اجتماعى و سنّت حياتى فنلاند با خانواده‌هاى کشورهاى نورديک؛


- تلاش جهت ايجاد روابط حسنه و رو به توسعه با کليه ملل جهان؛


از اهداف مهم سياست خارجى فنلاند بوده است، اين سه عنصر بعدها پايه‌هاى سياست فعال و مسالمت‌آميز بى‌طرفى فنلاند گرديد که معروف به خط سياست خارجى پاسيکيوى - ککونن (Paasikivi-Kekkonen) دو تَن از رؤساى‌ جمهور پس از جنگ اين کشور مى‌باشد که هدف اصلى آن دور نگهداشتن فنلاند از منازعات قدرت‌هاى بزرگ و در عين حال تلاش هرچه بيشتر در راه حمايت از حل و فصل مسالمت‌آميز اين منازعات از طريق سازمان‌ها و مذاکرات بين‌الملل نظير سازمان ملل و کنفرانس امنيت و همکارى در اروپا.


فنلاند به همراه سوئد دو کشور بى‌طرفى هستند که بين دو بلوک شرق و غرب واقع هستند. دو منطقه مهم استراتژيک در شمال اروپا وجود دارد: ۱. تنگه و درياى بالتيک به طور کلي، که فنلاند در آن بنادر متعدد و سواحل طولانى دارد. ۲. منطقه دماغه شمال سرزمين‌هاى شمال فنلاند. وجود اين مناطق و علائق و منافع نظامى نهفته در آن سبب شده است که فنلاند به عنوان يک منطقه استراتژيک مورد توجه قرار بگيرد. فنلاند در زمان جنگ جهانى دوم توسط قواى آلمان جهت نفوذ به خاک شوروى استفاده گرديد. شوروى نيز به هنگام وقوع يک جنگ ديگر در اروپا مى‌تواند زودتر از ديگران از خاک و هواى فنلاند استفاده به عمل آورد. اگرچه فنلاند تنها نقطه ورود به اروپا نيست اما مى‌توان از آن جهت رسيدن زودتر به اهداف نظامى استفاده نمود.


کوتاه سخن، دولت فنلاند در روابط با اتحاد شوروى سعى دارد که اين روابط را بر پايه پيمان دوستي، همکارى و مساعدت‌هاى متقابل بين دو کشور حفظ نمايد؛ اگرچه معتقد است و تلاش دارد در محتواى سياسى و نظامى آن تغييراتى به وجود آيد.


از سوى ديگر بى‌طرفى فنلاند تا سال ۱۹۸۹ به طور رسمى و صريح از سوى شوروى به رسميت شناخته نشده بود. بلکه با اظهارات مبهمى مثلاً سياست خارجى فنلاند به خودش مربوط است، سعى در فرار از به رسميّت شناختن صريح سياست بى‌طرفى فنلاند از سوى مقامات شوروى مى‌شد. اما به دنبال تغيير و تحول در سياست خارج شوروى با روى کار آمدن گورباچف و نيز به دنبال سفر وى در اکتبر ۱۹۸۹ (آبان ۱۳۶۸) به فنلاند، طى نطقى در ضيافت شام در کاخ رياست‌جمهورى فنلاند، گورباچف بى‌طرفى فنلاند را به رسميت شناخت و آن را به فنلاند تبريک گفت.


بى‌طرفى فنلاند و نيز روابط با اتحاد شوروى سابق به دنبال فروپاشى همسايه ابرقدرت شرقي، دچار تغيير و تحول عمده گرديد.


فدراسيون روسيه که خود را جانشين حقوقى اتحاد شوروى سابق مى‌داند وارث روابط با فنلاند نيز گرديد. از سوى ديگر به علت موقعيت جغرافيائى روسيه، کليه خطوط مرزى مشترک دو کشور همچون اتحاد شوروى سابق، حفظ گرديد. با اين وجود با توجه به تغييرات سياسى پديد آمده در اتحاد شوروى سابق، روابط فنلاند - روسيه نيز دچار تحولاتى در زمينه سياسى - امنيتى گرديد.


پيمان دوستي، همکارى و مساعدت متقابل دو کشور که سبب تمايل به شرق فنلاند گرديده بود جاى خود را به يک پيمان روابط دوستى جديد داد که ۲۰ ژانويه ۱۹۹۲ به امضاء رسيد. مسائلى نظير ممنوعيت شرکت فنلاند در پيمان‌هاى سياسى و نظامي، شروط نظامى پيمان قبلى و همکارى نظامى آن دچار تجديدنظر و بعضاً حذف گرديد. بى‌طرفى فنلاند نيز نتيجتاً دچار تغيير و تحولى شد و اين کشور مجاز گرديد در پيمان‌هاى سياسى و نظامى دلخواه خود وارد شود؛ چنان‌که روسيه خود نيز خواهان عضويت در ناتو گرديد. به دنبال اين تغيير و تحول در روابط فنلاند - روسيه، فنلاند درخواست عضويت در جامعه اروپا نمود و زمزمه عضويت در ناتو از سوى برخى از محافل متمايل به غرب فنلاندى بروز نمود.


در عين حال، با توجه به مرز مشترک طولانى دو کشور و ادعاهاى مرزى احتمالى از سوى فنلاند، ترتيبات امنيتى دو کشور در پيمان دوستى جديد نيز ملحوظ گرديد که عمدتاً متکى بر اصول کنفرانس امنيت و همکارى در اروپا است. در حقيقت اصول اجتناب از زور، عدم نقض مرزها، حل و فصل مسالمت‌آميز اختلافات و همکارى در مواقع به خطر افتادن صلح و امنيت عمومى چهارچوب ترتيبات امنيتى پيمان دوستى جديد گرديد. به هر حال، با توجه به اهميت روسيه قدرتمند در همسايگى با فنلاند، هنوز رابطه با روسيه و حسن همجوارى با آن از اصول سياست خارجى فنلاند مى‌باشد.