ساختارسياست خارجى چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا صفحه بعدی 2 1 صفحه قبلی تهیه برنامه کلی در ارتباط با سیاست خارجی تعدیل در سیاست خارجی اهداف سیاسی جهت عصر جدید اصول بنیادی و مؤثر در ایجاد روابط توسعه روابط خارجی سازمانهای مرتبط با امور خارجی انجمن دولتی جمهوری خلق چین با کشورهای خارجی انستیتو امور خارجی خلق چین از سپتامبر ۱۹۴۸ تا ژانويه ۱۹۴۹ ارتش آزاديبخش خلق يکى بعد از ديگيرى به پيروزىهاى قابل توحه و چشمگيرى نائل آمد و آزادى کل سرزمين چين نيز نزديک بنظر مىرسيد. لذا تنظيم و تدوين سياست خارجى جديد وظيفه مهم پيشروى مردم و رهبران چين بود. در اين رابطه مائو يک رشته نظريات سياسى اظهار داشت. در دومين اجلاس هفتمين کميته مرکزى حزب کمونيست چين در مارس ۱۹۴۹ و اولين اجلاس کنفرانس مشورتى سياسى خلق چين که در سپتامبر همان سال برگزار شد تصميمات مهمى اتخاذ گرديد. در بهار و تابستان ۱۹۴۹، مائو زه دونگ سه اصل يک شروع جديد تأمين خانه قبل از دعوت ميهمان اتکاء به يک سمت را ارائه داد. اين تصميمهاى مهم سياسى با توجه به تاريخ چين و واقعيات آن و شرايط محيط بينالمللى اتخاذ گرديده بود. تحت اين شرايط، چين تمام روابطى را که دولت گومين دانگ با دولت خارجى برقرار کرده بود، ملغى اعلام نمود با سران هيئتهاى نمايندگى مجاز در چين قديم به عنوان افراد خارجى معمولى و نه نمايندگان سياسى برخورد نمود، تمام قراردادها و معاهدههايى را که چين قديم با کشورهاى خارجى منعقد نموده بود، مورد بررسى مجدد قرار داد به تدريج حق انحصار و نفوذ کشورهاى امپرياليستى در چين را حذف کرد؛ و روابط سياسى جديدى با کشورهاى ديگر بر اساس احترام منقابل به حاکميت و تماميت ارض و برابرى و منافع متقابل برقرار نمود. صدر مائو در دومين اجلاس دومين کميته مرکزى حزب کمونيست چين بطور روشن و صرحى اعلام نمود هيچ عجلهاى وجود ندارد براى اينکه کشورهاى امپرياليستى چين جديد را به رسميت بشناسند. اين اظهارات بدين معنى بود که: ۱. کشورهاى امپرياليستى که براى سالهاى طولانى با مردم چين دشمنى نمودهاند مايل نيستند براساس برابرى با چين رفتار نمايند. بنابراين تا زمانى که آنها نسبت به چين عداوت مىورزند مقامات آنها حق ندارند در اين کشور بطور قانون اقامت نمايند. ۲. از آنجا که چين قديم تحت نفوذ امپرياليسم بوده است، چين جديد قبل از اينکه با آنها ارتباط سياسى برقرار نمايد بايستى کليه امتيازات انحصارى آنها را لغو و از نفوذ و قدرتشان جلوگيرى نمايد، تا بدين ترتيب از نفوذ امپرياليسم و مشکلات ناشى از آن ممانعت به عمل آيد. اين نشريات صدر مائو د دومى اجلا هفتمين کميته مرکزى حزب مورد موافقت ديگران قرار گرفت و قطعنامهٔ آن نيز تصويب شد. هنگامى که مردم چين با جنگهاى بزرگ آزاديبخش توانستند به پيروزى دست يابند، در عرصه بينالمللى رويارويى شديدى بين اردوگاه سوسياليسم به سرکردگى اتحاد شوروى و ارودگاه امپرياليسم به رهبرى ايالات متحده به وجود آمد. ايالات متحده در جهت مخالفت مردم چين بود. جنگ داخلى که توسط دولت گومين دانگ به راه انداخته شده بود در حقيقت جنگى چين بود. جنگ داخلى که توسط دولت گومين دانگ به راه انداخته شده بود در حقيقت چنگى بود که هزينه و مهمات آن توسط آمريکا و نيروى نظامى آن توسط چيانکايچک تأمين مىشد و مردم چى در آن قبل عام مىشدند. از طرف ديگر اتحاد شوروى از انقلاب دموکراتيک ملى مردم چين حمايت کرد. بعد از تولد چين جديد امپرياليستها که نمىتوانستند شکست خود را بپذيرند امکان داشت دست به مداخله نظامى عليه چينىها بزنند همانطور که بعد از پيروزى انقلاب اکتبر روسيه اقدام کرده بودند. بنابر اين بمظور جلوگيرى از مداخله نظمى احتمالى کشورهاى امپرياليست لازم بود چين با ديگر کشورهاى سوسياليست متحد شود. بدين علت بود که مائو در مقالهٔ خود راجع به ديکتاتورى دموکراتيک خلق که در ۳۰ ژوئن ۱۹۴۹ انتشار داد، اظهار داشت چين جديد به طرف سوسياليسم متمايل خواهد بود. تهيه برنامه کلى در ارتباط با سياست خارجى سپتامبر ۱۹۴۹ اولين اجلاس کميته ملى کنفرانس مشورتى سياسى بمنظور آمادهسازى برنامه نهايى چين جديد تشکيل شد. در اجلاس بنرامه کلى کنفرانس مشورتى سياسى خلق چين تصويب شد: اصل سياست خارجى جمهورى خلق چين حمايت از استقلال، آزادي، تماميت ارضى و حاکميت کشور، پشتيبانى و حمايت از صلح بينالمللى پايدار و همکارى دوستانه بين مردم تمام کشورها و مخالفت با تجاوز و جنگ امپرياليستى مىباشد. دولت مرکزى جمهورى خلق چين با حکومتهاى خارجى که روابطشان را با دولت مرتجع گومين دانگ قطع کرده و نسبت به چين جديد اظهار دوستى مىنمايند براساس برابري، منافع متقابل و احترام متقابل براى حاکميت و تماميت ارضى رابطه سياسى برقرار خواهد کرد. دولت مرکزى خلق جمهورى خلق چين تمام قراردادها و موافقتنامههاى منعقده بين دولت خارجى و گومين دانگ را مورد بررسى قرار داده و براساس مفاد آن تعدادى را مجدداً منعقد، تعدادى را لغو و در مورد تعدادى ديگر نيز مذاکره خواهد نمود. برنامه کلى همچنين شامل مواد زير بود. چين علاوه برايجاد رابطه با ديگر کشورها درصدد برآمد در سازمانهاى بينالمللى وارد و در فعاليتهاى جامعه بينالمللى شرکت نمايد. هنگامى که جمهورى خلق چين تأسيس شده واحدهاى مربوطه تلگرامهايى به سازمان ملل و ديگر سازمانهاى بينالمللى مخابره کرده طى آن خواستار اخراج نماينده گومين دانگ و پذيرش نماينده جمهورى خلق چين که به زعم آنها تنها نماينده قانونى مردم چين به حساب مىآيد شدند. اما از آنجايى که سازمان ملل و اکثر سازمانهاى بينالملى ديگر توسط آمريکا کنترل مىشد، اکثريت آنها برخلاف چين جديد رأى دادند. در ۳۰ سپتامبر سال ۱۹۴۹ کنفرانس شورتى سياسى خلق چين قطعنامهاى صادر نمود و در آن عدم صلاحيت نماينده گروه گومين دانگ جهت شرکت در چهارمين اجلاس مجمع عمومى را مورد تأييد قرار داد. در ۱۵ نوامبر چوئن لاى تلگرامى به سازمان ملل مخابره نمود که در آن آمده بود دولت مرکزى خلق جمهورى خلق چين تنها نماينده قانونى مردم چين بود. و گروه گومين دانگ نه رسماً و نه عملاً صلاحيت نمايندگى مردم چين را ندارد و خواستار اخراج به اصطلاح نماينده دولت ملى چين شد. در ۱۹ ژانويه ۱۹۵۰ چونن لاى به اطلاع سازمان ملل رساند که جان ون تين ( Zhang Wen Tian) رئيس هيئت نمايندگى جمهورى خلق چين در سازمان ملل خواهد بود. بعد از آن نيز نمايندگانى جهت ديگر ارگانهاى سازمان ملل انتخاب نمود. با وجود اين بعضى از کشورها به رهبرى آمريکا از تمام امکانات خود جهت ممانعت از ورود چين به سازمان ملل استفاده کردند. در آستانه سالهاى دهه ۱۹۸۰ چين بيش از هر وقت عميقاً در عملکرد نظام بينالمللى درگير شد و تقريباً در تمام سازمانهاى بزرگ بينالمللى عضو بود. چين بدنبال اتخاذ سياست تمايل به يک چهت در سالهاى اوليه استقرار رژيم جديد، با کشورهاى سوسياليستى رابطه برقرار کرده و در صدد توسعه آن نيز برآمد. چين با اتحاد شوروى عهدنامه دوستي، اتحاد و کمک متقابل امضاء نمود و روابط دوستانه و همکارى خود با ديگر کشورهاى سوسياليست را در تمام جنبهها توسعه داد. از طرف ديگر بدنبال بعضى مشکلات در روابط چين ـ شوروي، اين کشور اتحاد شوروى را بخاطر نوع روابطش با ديگر کشورهاى سوسياليست مورد انتقاد قرار داد و تأکيد کرد تمام کشورهاى سوسياليست بايستى براساس پنج اصل همزيستى مسالمتآميز با يکديگر رابطه داشته باشند. گسستن از اتحاد شوروى چين را بر آن مىدارد تانگرش دو قطبى خود نسبت به جهان را رها کرده و براى نخستين بار مائو در سال ۱۹۵۷ از منطقهٔ مياني صحبت مىکند. مائو تمامى کشورها بجز ايالات متحده و کشورهاى اردوگاه سوسياليستى را جزء اين منطقه بر مىشمارد. در پايان سالهاى دههٔ پنجاه مواضع چين و شوروى دربارهٔ استالينزدايي، مسايل توسعه اقتصادى و سياست تنشزدايى بيش از پيش از يکديگر دور شدند. با لغو قرارداد همکارى اتمى در زمينه دفاع ملى در ژوئيه ۱۹۵۹ از سوى شوروى و قطع توافقهاى اقتصادى و فراخوانى کارشناسان فنى شوروى در ۱۹۶۰ خصومتها علنى گرديد. تداوم خصومتها باعث مىشود که در بهار سال ۱۹۶۹ متحدين پبيشين در طول مرزهاى مشترکشان در اوسوري رو در روى هم بايستند. در جريان بحرانهاى پيش آمده چين بعلت ضعف تکنولوژى بسيار منزوى گرديد. تنها وزنهاى که مىتوانست در کفهٔ مقابل فشار شوروى قرار گيرد احتمالاً آمريکا بود. بين سالهاى ۸۰-۱۹۷۰ چين آهسته آهسته به غرب نزديک شده و تماسهاى خود را با جهان خارج افزايش مىدهد و از انزوايى که در دهه ۶۰ در ان فرورفته بود کمکم بيرون مىآيد. در پايير سال ۱۹۷۱ واشنگتن با ورود چين به سازمان ملل موافقت مىکند و بدين ترتيب جمهورى خلق چين موفق مىشود مشروعيت و مقام خود را رسميت بخشد. اگر چه سفر نيکسون در سال ۱۹۷۲ به چى که منجر به صدور اعلاميه شانگهاى شد و آمريکايىها براساس آن اصل وحدت چين و اصل تعلق تايوان به چين را به رسميت شناختند، اما مسأله تايوان هنوز ايجاد اشکال مىکرد و عادىسازى روابط به اين زودىها ميسّر نمىگرديد. از طرف ديگر بعلت مذاکرات استراتژيک شوروى و آمريکا که منجربه موافقتهاى سالت يک در سال ۱۹۷۲ شد و برغم استقرار دفاتر ارتباطى در پکن و واشنگتن، نزديکى روابط دو کشور پيشرفتى نمىکند. بدنبال سفر دنگ شيائوپينگ در فوريه ۱۹۷۹ که در جريان آن قراردادهاى تکميلى علمي، تکنولوژيک، فرهنگى و تجارى منعقد شد، عادىسازى روابط صورت گرفت. اگرچه بسيارى از مسائل به حال تعليق باقى ماند. سياست تنشزدايى ميان چين و غرب بىگمان به حفظ ثبات نسبى در تعادل منظقهٔ آسيا و پاسيفيک کمک کرده است. ولى انگيزهٔ اصلى چين در تعقيب اين سياست را بايد در وجود و شدت رويارويى آن با شوروى جستجو کرد. صفحه بعدی 2 1 صفحه قبلی چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها