بحرين، نخستين و براى مدّتي، تنها کشورى در جنوب خليج‌فارس بود که مردم آن به مخالفت با استعمار پرداختند.


جنبش‌هائى با اکثريت شيعه به‌منظور ممانعت از دخالت انگليسى‌ها در امور حکومتى و ادارى اين کشور، شکل گرفته و اثر گذاشته است.


قدرت نفوذ انگلستان در ۱۹۲۳ با خلع شيخ‌عيسى از حکومت بحرين افزايش يافت و با ورود چارلزبلگريو (Belgreave) به‌عنوان رايزن انگليسى حاکم جديد و چندى بعد با انتقال پايگاه دريائى انگلستان از باسعيدو به بحرين و انتقال نماينده‌ٔ سياسى انگلستان در خليج‌فارس از بوشهر به بحرين، اين قدرت و نفوذ، ثبات و دامنهٔ وسيع‌ترى يافت.


پيروز مجتهدزاده، کشورها و مرزها در منطقهٔ ژئويليتيک خليج‌فارس، ترجمهٔ حميدرضا ملک محمدى نوري، دفتر مطالعات سياسى و بين‌المللي، چاپ سوم ۱۳۷۳ صص ۱۹۶ - ۱۹۴


مقارن اين تحولات ايران خواستار اعادهٔ حقوق حاکميت خويش در اين سرزمين شد و اين در زمان بود که سلطنت از قاجار به پهلوى منتقل شده و دولت توانسته بود به حکومت مرکزى در ايران واقعيت تازه‌اى ببخشد.


حکومت بحرين با رايزنى و همراهى مأموران انگلستان، براى مقابله با دعاوى ايران مصمم شد تا ساختار جمعيتى اين شيخ‌نشين را با اکثريت دادن به اعراب دگرگون سازد. در اين ‌راستا، ورود کارگران و مهاجران از کشورهاى عربى تشويق شد و هزاران تن فلسطينى و اعراب ديگر از کشورهاى دور و نزديک به بحرين هجوم آوردند. اين تحولات و به‌ويژه آمدن بلگريو، بروز حرکت‌هاى تازه‌اى را در مردم موجب شد و به اعتصاب عمومى انجاميد.


پيروز مجتهدزاده، کشورها و مرزها در منطقهٔ ژئويليتيک خليج‌فارس، ترجمهٔ حميدرضا ملک محمدى نوري، دفتر مطالعات سياسى و بين‌المللي، چاپ سوم ۱۳۷۳ صص ۱۹۶ - ۱۹۴


پس از جنگ جهانى دوم، جنبش‌ها و برخوردهاى سياسى مجدداً آغاز شد، ولى رهبران گروه‌هاى شيعه و سنى با تشکيل کميتهٔ وحدت ملّى از برخوردهاى مذهبى جلوگيرى کردند.


در ۱۹۵۶، شيخ‌سلمان بن حمد آل خليفه، حاکم بحرين، در نتيجهٔ فشار انگليسى‌ها به تغيير ساختار و شکل سياسى حکومت بحرين پرداخت و يک مجمع مشورتى انتخابى تشکيل داد.


پيروز مجتهدزاده، کشورها و مرزها در منطقهٔ ژئويليتيک خليج‌فارس، ترجمهٔ حميدرضا ملک محمدى نوري، دفتر مطالعات سياسى و بين‌المللي، چاپ سوم ۱۳۷۳ صص ۱۹۶ - ۱۹۴


اخراج ژنرال گلوپ پاشا از اردن و همزمان با آن، بحران کانال و حملهٔ انگلستان به مصر، باعث تحريک احساسات ضد انگليسى در بحرين شد. سفر وزير امور خارجه انگلستان به بحرين، اين احساسات را در تظاهرات وسيعى به نمايش گذارد. از اين رو، حاکم بحرين مجمع مشورتى انتخابى را که از جنبش حمايت قاطعى داشت، منحل کرد و اوضاع تحت کنترل درآمد.


از اواخر دههٔ ۵۰ و اوايل دههٔ ۶۰ ميلادي، با افزايش مهاجران خارجي، وضع به‌تدريج متحول شد. اين تحول به اعتقاد دکتر مجتهدزاده ناشى از نفوذ کمونيست‌ها و حاميان خارجى آنها در جنبش‌هاى ملّى بحرين بود.


پيروز مجتهدزاده، کشورها و مرزها در منطقهٔ ژئويليتيک خليج‌فارس، ترجمهٔ حميدرضا ملک محمدى نوري، دفتر مطالعات سياسى و بين‌المللي، چاپ سوم ۱۳۷۳ صص ۱۹۶ - ۱۹۴


بازتاب کمونيسم در پديده‌هاى سياسى جديد که فعاليت‌هاى مخفى وزير زمينى داشت، احساس مى‌شد و در اين ميان تمايلات افراطى و چيگراى دنياى عرب مانند بعثيم، ناصريسم و ناسيوناليسم عرب، راه‌ پيشرفت حرکت‌هاى زيرزمينى را تسهيل مى‌کرد.


تأثير نيروهاى چيگرا در حرکت‌هاى مردمى بحرين، در اعتصاب ۱۹۶۲ معلمان مدارس، اعتصاب ۱۹۶۵ شرکت نفت بحرين و تشکيل جبههٔ نيروى پيشرو (جبهة‌القوة‌التقدميه) مشاهده شد. با اين حال شيخ عيسى بن سلمان آل خليفه - حاکم بحرين - با پيشنهاد عربستان‌سعودى و کويت بر اوضاع مسلّط گرديد.


پيروز مجتهدزاده، کشورها و مرزها در منطقهٔ ژئوپليتيک خليج‌فارس، ترجمهٔ حميدرضا ملک محمدى نوري، دفتر مطالعات سياسى و بين‌المللي، چاپ سوم ۱۳۷۳، ص ۱۹۶


پس از استقلال، دولت بحرين در ۱۹۷۲ با يک سلسله فعاليت‌هاى سياسى روبه‌رو شد که هدف اصلى آنها اعتراض به حضور آمريکا در بحرين بود. نيروهاى رزمى دريائى آمريکا از ساليان طولانى از تسهيلات پايگاه منطقهٔ‌الجفير متعلق به انگلستان استفاده مى‌کردند. با خروج انگلستان از منطقه و موجوديت دولت جديد بحرين، دولت آمريکا خواهان توافقى رسمى بريا تثبيت و گسترش استفاده از امکانات موجود بحرين گرديد. از اين رو در دسامبر ۱۹۷۱ قراردادى در اين زمينه به امضاء دولت جديد رساند. همين مسئله عامل گسترش تبليغات عليه حضور نظامى آمريکا در منطقه از سوى ناراضيان شد.


حمايت آمريکا از اسرائيل در جنگ اکتبر ۱۹۷۳، موج جديدى از اعتراضات را عليه ادامهٔ حضور آمريکا در منطقه‌ به‌وجود آورد.


خاتمهٔ جنگ اعراب و اسرائيل، رفع تحريم نفتى اعراب عليه غرب و عدم استفادهٔ آمريکا از تسهيلات بندر‌الجفير عليه اعراب، در مجموع باعث آرامش اوضاع شد و دولت بحرين ثبات بيشترى يافت.


در پرتو شرايط جديدى که در پى توافق‌هاى ۱۹۷۵ بين ايران و عراق و نيز نزديکى تهران و رياض در منطقهٔ خليج‌فارس پديد آمد، تفاهم عمومى براى حفظ امنيت و ثبات در سراسر منطقه را بيشتر ساخت و همزمان با آن، شکست شورش ظفار، موقعيت گروه‌هاى چپ‌گرا و راديکال به نابودى نزديک شده و تحريکات و تلاش‌هاى عوامل کمونيست نيز به‌شدت محدود گشت. تغيير نظامى سياسى ايران در ۱۹۷۹ و جنگ ايران و عراق و سپس بحران جنگ عراق با نيروهاى متحدين در قضيهٔ کويت که همگى از مهمترين حوادث تعيين کننده در منطقهٔ ژئوپليتيک خليج‌فارس به حساب مى‌آيند، جغرافياى سياسى بحرين را با تغيير و تحول عمده‌اى مواجه نساخت و دولت بحرين در دههٔ ۱۹۸۰ تغييرى در متن مناسبات منطقه‌اى و بين‌المللى خود به‌وجود نياورد.


جنبش‌هاى سياسى ۹۵-۱۹۹۴ در اين سرزمين پس از يک دورهٔ نسبتاً آرام ده - پانزده سال بروز کرد. نماد اين جنبش‌ها هنگامى خودنمائى کرد که يک کميتهٔ ۱۴ نفرى از نخبگان جامعهٔ بحرين در اکتبر ۱۹۹۴ محترمانه خواستار بازگشت به دوران دموکراسى پارلمانى شدند. همزمانى اين ناآرامى‌ها با سيزدهمين سالگرد رويدادى که سبب بازگشت، محاکمه و زندانى کردن جمعى به اتهام توطئه کودتا براى سرنگونى حکومت بحرين در روز ملّى بحرين (۱۶ دسامبر) در ۱۹۸۱ شد، نشانگر آن است که ناآرامى‌ها بحرين دنبالهٔ جنبش‌هاى سياسى دامنه‌دارى است که از اواخر قرن نوزدهم تاکنون هرچندگاه به گونه‌اى خودنمائى کرده است.