تاريخ الجزایر چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا الجزاير همراه با دو کشور همسايه خود مراکش و تونس مجموعاً المغرب ناميده مىشد. اين سرزمين از آغاز تاريخ، مسکن و مأواى بربرها بوده است. در حدود قرن ۱۲ قبل از ميلاد (فنيقيها آنرا به تصرف خود درآوردند و کارتاژها نيز به مدت ۶ قرن بر آن حکمرانى کردند. در سال ۱۴۶ قبل از ميلاد تحت تسلط امپراتورى رم و سپس به زير سيطرهٔ حکومت بيزانس (رم شرقي) قرار گرفت. در قرن هفتم ميلادى برابر با اواسط قرن اول هجرى اين کشور به تصرف مسلمانان درآمد و سالهاى متمادى مسلمين بر آن حکم راندند. در اين عصر اکثريت مردم اين کشور به اسلام روى آوردند و زبان عربى را بهعنوان زبان رسمى (زبان رايج) به رسميت شناختند. بعدها ديگر اقوام اين کشور نيز بهتدريج در ميان عربها ادغام شده و با آنها درآميخته و تمامى به زير نفوذ فرهنگ و تمدن عالى اسلامى درآمدند. درطى اعصار و قرون متمادي، چند سلسله و امپراتورىهاى محلى بر اين سرزمين حکم راندند که از مهمترين آنها مىتوان به المراود، المحدث که با پشتيبانى دولت مراکش تأسيس شده بودند، اشاره کرد. پس از آنها سالها اسپانيائىها نفوذ به هم زده و همين امر با نارضايتىهاى بسيار مردم همراه و موجب شورشهاى فراوانى گرديد. در قرن ۱۶ ميلادى الجزاير به تصرف دولت عثمانى درآمد و در سال ۱۸۳۰ ميلادى فرانسويان با يک بهانه عبث و واهى سعى در تسخير اين کشور مسلمان نشين کردند که با مقاومت شديد مسلمانان و ديگر مردم اين کشور عليه متجاوزان روبهرو شده و برگى از دفتر افتخار را رقم زدند. امير عبدالقادر جزايرى از سمبلهاى معروفِ مقاومت دليرانهٔ مردم الجزاير بر عليه متجاوزان فرانسوى مىباشد. وليکن پس از ۱۷ سال تلاش پىگير، اسير فرانسويان گرديد و از آن پس قسمت اعظمى از اين کشور به تصرف فرانسه درآمد و از همين زمان بود که استعمار فرانسويان بر گردهٔ اين ملت ستمديده سنگينى کرد و در اوائل قرن بيستم تمامى خاک اين کشور به زير چکمههاى استعمارى فرانسويان درآمد. در زمان جنگ جهانى دوم، کشور الجزاير که هنوز مستعمرهٔ فرانسه بود، به کشورهاى متفق پيوست. در سالهاى ۱۹۴۳ ژانرال دوگل بهعنوان رهبر دولت در تبعيد فرانسه مقر خود را در شهر الجزايره قرار داد و اين شهر تا سال ۱۹۴۴ بهعنوان پايتخت موقت دولت فرانسه درآمده بود. در سال ۱۹۵۹ دو گل به کشور الجزاير خودمختارى اعطاء کرد ليکن مبارزان به جهاد بىامان خويش براى بدست آوردن استقلال ادامه دادند، تا اينکه دوگل در سال ۱۹۶۲ قرار داد معروف اديان را که متضمن استقلال الجزاير بود به امضاء رسانيد و اين کشور پس از سالها تلاش بىامان و با دادن بيش از يک ميليون کشته در سال ۱۹۶۲ به استقلال رسيد و داراى حکومت جمهورى گرديد، که رياست آنرا احمدبن بلا بهعهده داشت و به عضويت سازمان ملل و صندوق بينالمللى پول درآمد. پس از سالها بهدست آوردن حکومت جمهوري، حرکتهاى مرموزى نيز در اين کشور رخ داد. از جمله هوارى بومدين وزير دفاع اين کشور، که پس از ۳ سال کودتاى نظامى به قدرت رسيد و پس از مرگ او شاذلى بن جديد در سال ۱۹۷۸ به رياست جمهورى نائل آمد. قابل ذکر است که اخيراً در اين کشور انتخاباتى انجام گرفت و در اين ميان حضور فعال جبهه نجات اسلامى به رهبرى عباس مدنى در اين انتخابات نگرانىهاى جبهه آزادىبخش ملى الجزاير و ساير محافل سياسى اين کشور و همچنين برخى کشورهاى مجاور را تشديد کرده است. اين نگرانى عمدتاً به خاطر پيروزى دامنگير جبهه نجات اسلامى در انتخابات محلى ۱۲ ژوئن ۱۹۹۰ اين کشور است. جبهه نجات اسلامى در انتخابات ژوئن ۱۹۹۰ پيروزى بزرگى بدست آورد، بهطورىکه اداره محلى حدود ۲۲ حوزه از مجموع ۴۸ حوزه شهرى اين کشور بهدست جبهه نجات اسلامى افتاد. پس از انتخابات ژوئن ۱۹۹۰ الجزاير، دولت شاذلى بن جديد تصميم گرفت مبارزه دامنهدارى را عليه جبهه نجات اسلامى شروع کند. با شروع بحران خليجفارس در ماه اوت ۱۹۹۰ و اشتغال کويت توسط عراق، اوضاع الجزاير به صورت بىسابقهاى تحت تأثير اين بحران قرار گرفت. ترس و نگرانى دولت از پيروزى جبهه نجات در انتخابات پارلمانى و شهردارىها بهدنبال آن و فشار خارجىها و نظاميان بر دولت باعث شد تا دولت ضمن لغو نتايج انتخابات رهبران جبهه را دستگير نمايد که اين امر سبب بروز درگيرىها و خشونت داخلى گرديد، که تاکنون ادامه دارد. بعد از شورشهاى اکتبر ۱۹۸۸ که پايههاى حکومت شاذلى بن جديد را لرزاند بر تفليقه به صدور اعلاميهاى خواستار آزادى و دمکراسى در نظام سياسى کشور شد و زمانىکه بحرانهاى الجزاير بعد از انتخابات پارلمان ۹۲-۱۹۹۱ عميقتر شد و خشونتها اوج گرفت، نگاه ارتش دوباره به سوى بر تفليقه جلب گرديد تا وى رياست جمهورى الجزاير را در دوره انتقالى به عهده گيرد. اما او خواهان اختيارات ويژهاى بود که ارتش حاضر به واگذارى آن نبود. و بهجاى وى امين زروال يک ژنرال باز نشسته ارتش در سال ۱۹۹۴ به رياست جمهورى الجزاير منصوب شد. او در سال ۱۹۹۸ و ظهور مجدد بر تفليقه در صحنه سياسى الجزاير هموار شد. در ۵ آوريل ۱۹۹۹ به شرکت انتخاباتى که در آن کانديداهاى تمامى گروههاى عمده سياسى حضور داشتند برگزار گرديد. در اين انتخابات چهار گروه عمده کشور مطرح شدند که عبارتند از بوتفليقه نماينده ملى گراها به وعده برقرارى صلح در کشور و احياى جايگاه گذشته الجزاير در صحنه بينالمللي، احمد طالب ابراهيمي يک اسلامگراى ميانهرو با ريشههائى از جنبش ناسيوناليستي، مولد حمروش نخست وزير سابق و داراى مواضع دمکراتيک، حسين آيت احمد يکى از پايه گذاران اصلى انقلاب الجزاير و رهبر دمکرات - بربر که رقيبان اصلى در کسب کرسى رياست جمهورى الجزاير بودند. مهمترين اقدام بوتفليقه بعد از به قدرت رسيدن طرح آشتى ملى با هدف پايان دادن به خشونت داخلى اين کشور بود که در طول ۷ سال گذشته، منجر به از بين رفتن حدود ۱۰۰ هزار نفر از شهروندان الجزايرى شد. اين طرح شامل عفو عمومى و بخشش هزاران بنيادگراى اسلامى بود که حاضر به زمين گذاشتن سلاحهايشان و اعلام صلح با دولت بودند. متعاقب آن در ۱۶ سپتامبر ۱۹۹۹، مردم الجزاير طرح صلح رئيس جمهورى جديد را در انجام رفراندومي، کاملاً تأئيد کردند. در اين انتخابات عبدالعزيز بوتفليقه با طرح آشتى ملي و با هدف پايان دادن به نابسامانىهاى اقتصادى و سياسى و برقرارى صلح، ثبات و امنيت به رياست جمهورى الجزاير برگزيده شد.