دورهٔ انتقالى از محيط داخلى به محيط خارجى بعد از تولد را فرآيند تولد مىگويند که مىتواند روى رشد و نمو فرد اثر بگذارد (تصوير زير). حتى زايمان طبيعى نيز براى جنين تا حدى آسيبزا است. وضع حمل غيرطبيعى مىتواند زيانآور باشد. به ياد آوريد در بحث قبلى گفته شد که در نمو قبل از تولد، تأمين اکسيژن از طريق جفت و بندناف انجام مىشود، بنابراين کاهش آن مىتواند به رشد طبيعى مغز جنين صدمه وارد کند. وضعيتهايى که به بند ناف فشار وارد مىکند، همانند زايمان بريچ (breech) که در اين حالت، نوزاد به جاى سر با پا، زانو يا باسن به دنيا مىآيد مىتوانند گردش خون را متوقف کرده، تأمين اکسيژن را کاهش دهد و به او صدمه مغزى وارد کند. فشار غيرطبيعى بر روى سر نوزاد در اثر زايمان بريچ يا استفاده از فورسپس نيز مىتواند روى رشد مغز اثر بگذارد. علاوه بر اين استفاده از فورسپس مىتواند باعث وارد آمدن صدمات ديگرى به نوزاد بشود، بهويژه در صفحههاى اپىفيز در استخوانها.
کموزنى (زير ۲۵۰۰ گرم) سلامت و نمو و رشدِ بعد از تولد را به خطر خواهد انداخت (برانت، ۱۹۷۸). همچنين خطر مرگ و مير نوزادان را افزايش مىدهد. تشخيص بين نوزادان کموزنى که زودرس هستند و آنهايى که بعد از دورهٔ کامل باردارى به دنيا آمدهاند مهم است. پزشکان انتظار دارند نوزادانى که نارس به دنيا آمدهاند از نظر سنى و اندازه در مقايسه با نمودارهاى نمو حد متوسط کوچکتر باشند، ليکن در واقع، نمو نوزادان زودرس غالباً در اين مقايسه با نمودارهاى نمو حد متوسط مطابقت دارد، به شرط اينکه سن آنها با توجه به تاريخ تولد به عقب تنظيم شود. در مقابل، کوچک بودن (از لحاظ وزن) نوزادى که در دورهٔ قبل از تولد بهطور آهسته رشد کرده است، ممکن است در اثر عوامل منفى محيطى قبل از تولد باشد. اين عوامل محيطى در طى نمو قبل از تولد ممکن است نمو طبيعى بعد از تولد را نيز به خطر بيندازد. مادرى که در دورهٔ باردارى سيگار مىکشد تأثير نامطلوب بر جنين مىگذارد که با کموزنى نوزاد همراه است. سوء تغذيه در دورهٔ حاملگى نمونهٔ ديگرى از اثر عوامل محيطى است. خوشبختانه با بهبود وضعيت و شرايط محيطى در ماههاى اوليه بعد از تولد مىتوان يک دورهٔ نمو جبرانى تدارک ديد، لذا پيشبينى اثر کموزنى در اندازهٔ جثهٔ بزرگسالي، هنگام تولد مشکل است.