مطالعات توصيفى اوليه در شناسايى و تشخيص جهت و ترتيب رشد حرکات انتقالى وسيلهٔ مؤثرى بودند. آنها همچنين در تعيين حد متوسط ميزان رشد مهارت در ماههاى اوليهٔ زندگى نوزاد مؤثر و کمککننده بودند. اگرچه علماى اين رشته، بهطور سنتى پيشرفت منظم رشد حرکت را به طرف مهارتهاى انتقالى بهعنوان شواهدى از باليدگى ذاتى و غير متأثر از عوامل محيطى پذيرفتهاند، ليکن تحقيقات تازه با اين نظريهٔ يکجانبه مقابله کرده است؛ بنابراين بايد دربارهٔ فرآيندهاى ناشناخته و پنهانِ بروز و شروع مهارتهاى تازه تحقيق و مطالعه کرد و آنها را فرا گرفت. با وجود اين، کارهاى اوليهٔ تحقيقى در اين زمينه هنوز منعکسکنندهٔ نحوه و ترتيبى است که نوزاد حرکات پايه را کسب مىکند.
متخصصان رشد، هنوز مقياس رشد که توسط بيلى در سال ۱۹۶۹ طراحى و تدوين شده است براى ارزيابى ميزان رشد حرکتى کودک استفاده مىکنند. اين سنجش و ارزيابى از طريق مقايسهٔ سن کودک با ميانگين سن کودکان همسال در خصوص اکتساب مهارت خاصى که در آن مقياس در نظر گرفته شده است بهدست مىآيد. اين فرآيند بهويژه موقعى باارزش خواهد بود که با استفاده از آن، کودکانى که از بقيه عقبماندهاند شناسايى شوند. امکان دارد برخى از اين کودکان که داراى رشد و باليدگى طبيعى هستند، به مقدار جزئى از ديگران کُندتر رشد کنند. آنها ممکن است نهايتاً عقبافتادگى خود را جبران کنند. از طرف ديگر اين امکان وجود دارد که اينگونه عقبافتادگىها در رشد، نشانهٔ پارهاى از اختلالات عصبى باشد. در اين مورد، مقايسهٔ اجراء حرکات کودک با يک مقياس حرکتى ممکن است به صاحبان حرفهٔ پزشکى براى معاينه و تشخيص مشکل کمک کند.
به ياد داشته باشيد، ميانگين سنى که مهارت ظاهر مىشود، در واقع ميانگين دامنهٔ سنى است که بيشتر کودکان آن مهارت را بهدست مىآورند. معمولاً اين دامنهٔ سني، با بزرگ شدن کودکان وسعت بيشترى پيدا مىکند (جدول حرکات منتخب پايه). افزايش اختلاف سنى در ظهور مهارت تا اندازهاى به محيطى که کودک در آن رشد مىکند و از طرف ديگر به ميزان باليدگى فردى او بستگى دارد.
تنها، کودکانى که مقدار عقبافتادگى آنها به اندازهاى است که خارج از دامنهٔ سنى قيد شده در مقياس قرار مىگيرند ممکن است مبتلا به پارهاى از اختلالات عصبى باشند. در اين ارزيابى بايد احتياط لازم را معمل داشت؛ زيرا برخى از کودکان ممکن است حرکت پايهاى را تجربه نکرده، بهطور جهشى از آن رد شوند؛ براى مثال برخى از اطفال هرگز سينهخيز نمىروند، ليکن مهارتهاى بعدى را که در آن قامت بهطور عمودى قرار مىگيرد در چارچوب زمان طبيعى کسب مىکنند. برخى از کودکان که داراى ميزان رشد کندترى هستند ممکن است سينهخيز رفتن را بهطور نسبى در سن بالاترى فرا گيرند و نهايتاً يادگيرى مهارتهاى بعدى نيز بهطور چشمگير با تأخير انجام مىشود.