مىتوان گفت رشد حرکتى را به دو طريق در پيشرفت مهارت بهکار برد. تمام وضعيتهاى مشخص يا حرکات اجزاء مختلف بدن در مرحلهٔ شروع (ابتدايي) تشريح (قدم اول)، سپس در مرحلهٔ بعد سطح پيشرفتهتر آن بيان مىشود (قدم دوم)، به همين ترتيب تا شکل کاملاً پيشرفته مهارت ادامه مىيابد (سيفلد و هابن استرايکر، ۱۹۸۲). در اين روش حرکات کليدى هر مرحله مثل حرکت پا، تنه و بازو در قدم اول تشريح مىشود.
روش جايگزينى که توسط رابرتن (۱۹۷۷، ۱۹۷۸ ب و ج) مطرح شد يک مدل رشدى براى هر قسمت از بدن است که براساس آن حرکت هر قسمت در تمام مراحل تغيير کيفى بهطور جداگانه و در زمان معين بررسى مىشود. به اين ترتيب واحد مورد توجه براى توصيف تغيير همان فرد است. در اين روش براى مثال، ممکن است عمل پا در چهار مرحله و عمل بازو در پنج مرحله تشريح شود. در اين روش مىتوان مراحل مختلفى را براى رشد حرکتى هر قسمت از بدن شناسايى کرد؛ به اين ترتيب تعداد مراحل حرکت مانند روش قبل با مراحل مربوط به تمام بدن تطبيق داده نمىشود. بهعلاوه، انتقال رشدى از يک مرحله به مرحلهٔ بعد در اجزاى بدن مىتواند در سنين متفاوتى انجام گيرد. بر اين اساس مىتوان عمل پاهاى کودک را در مهارت لىلى کردن در مرحلهٔ دو و عمل دستهاى او را در مرحلهٔ سه طبقهبندى کرد؛ اين بدان معنى است که هر يک از کودکان مىتوانند از راههاى مختلف به اجراء بهينه برسند. به بيان ديگر، در حين ياد گرفتن مهارت پرتاب کردن، عمل پا ممکن است پيشرفتهتر از عمل دست باشد. اين تفاوت ممکن است در اجزاء مختلف بدن مشاهده شود.