طى دوران قبل از بلوغ و جواني، افراد به نوعى نتيجهٔ (حاصل) عملکرد ماهرانهٔ خود را در سرعت دويدن، مسافت پرتاب، ارتفاع پرش، و از اين قبيل بهتر مىکنند. بخشى از اين پيشرفتهاى کمّى نتيجهٔ رشد مستمر بهويژه در دوران بلوغ است که با افزايش قدرت و استقامت همراه است. پيشرفت هماهنگى نيز بدون شک در پيشرفت مهارت تأثير مىگذارد. اين بدان معنى نيست که کليهٔ کودکانى که دوران کودکى را پشت سر مىگذارند، بهطور خودکار به بالاترين مراتب تغييرات کيفى رشد در الگوهاى حرکت در دوران کودکى صورت مىگيرد، ليکن بسيارى از نوجوانان، جوانان و بزرگسالان مهارتهاى پايهاى را بهطور مؤثر و کارآمد اجراء نمىکنند (هالورسون و همکاران، ۱۹۸۲؛ هابن استرايکر، برانتا و همکاران ۱۹۸۳؛ زيمرمن، ۱۹۵۶). بنابراين افراد در دوران قبل از بلوغ و سالهاى جوانى بهطور ايدهآل هر کمبودى را در اجراء مؤثر (کارآمد) الگوى حرکتى برطرف مىکنند.
نوجوانان و جوانانى که بهطور نسبى مهارتهاى پايهاى را خوب آموختهاند، ترکيب و ترتيب بهکارگيرى اين مهارتها را در مهارتهاى ورزشى پيچيدهٔ موردنظر ياد مىگيرند؛ براى مثال، يک بازيکن بيسبال که در داخل ميدان بازى مىکند براى گرفتن توپ مىدود، پس از دريافت آن مىچرخد و آن را به اولين پايگاه پرتاب مىکند. اين مهارتها بهعنوان سه مهارت جداگانه انجام نمىگيرد، بلکه ترکيب آنها بهعنوان يک حرکت ممتد انجام مىشود. بهمنظور اجراء مهارتهاى ورزشي، فرد بايد بتواند حرکات پايهاى را با شرايط و موقعيتهاى متنوع تطبيق دهد. به اين ترتيب، دورهٔ نوجوانى و جوانى نيز مرحلهٔ مهمى در پيشرفت عملکرد فرد است. در اين مرحله افراد مىتوانند عملکرد خود را در فعاليتهاى مختلف و مورد علاقه به يک سطح ماهرانه ارتقاء دهند.