اثرات منفى افزايش جمعيت بر منابع تأمين غذا به خوبى آشکار است. طبق برآورد سازمان کشاورزى و مواد غذائى (Food and Agricultural Orgnization =( F. A. O) يک‌چهارم جهان دچار ”کمبود کالرى“ و سه‌پنجم مردم دنيا به‌نحوى دچار کمبود تغذيه به‌ويژه ”کمبود پروتئين“ مى‌باشند. گروه‌هائى که بيشتر در معرض خطر (High Risk) هستند شامل: کودکان در سن از شير گرفتن، کودکان ۱-۵ ساله، زنان باردار و کودکان شيرخوارگاهى مى‌باشند.


بايد توجه داشت که با افزايش جمعيت جهان، سرانه زمين که بايد صرف تهيه مواد غذائى افراد شود کاهش مى‌يابد.


به‌طورى که سازمان ملل متحد اعلام کرده است، در سال ۱۹۹۰ در کشورهاى در حال توسعه، سرانه زمين قابل کشت ۵/۰ هکتار و در کشورهاى پيشرفته ۹/۰ هکتار بوده است و پيش‌بينى مى‌شود که در سال ۲۰۵۰ اين دو رقم به ترتيب به ۱۱/۰ و ۰/۶ هکتار کاهش مى‌يابد.


علاوه بر اين با گسترش شهرها، زمين‌هاى کشاروزى بلعيده مى‌شوند. به‌طور مثال در بين سال‌هاى ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰، وسعت شهرهاى جهان از ۸ ميليون هکتار به ۱۷ ميليون هکتار مى‌رسد و باقيمانده زمين‌هاى مرغوب هم به‌علت بدى مديريت زمين و استفاده بى‌رويه، از دور کشاورزى خارج شده و زمين‌هاى باقيمانده تحت فشار و بهره‌گيرى بيشترى قرار مى‌گيرند.


براى هر نفر که به جمعيت اضافه مى‌شود بايد ۴۰۰۰ مترمربع زمين را زير کشت برد و اين در حالى است که هر سال حدود ۷۰۰۰۰ کيلومتر مربع از زمين‌هاى کشاورزى جهان از بين مى‌روند.


پيش‌بينى مى‌شود که جمعيت کشور ايران، در سال ۱۳۹۹ با فرض بر سطح ثابت بارورى به رقمى به حدود ۹/۱۰۷ ميليون نفر و با فرض بر کاهش تدريجى بارورى به ۴/۹۰ ميليون نفر برسد که از اين تعداد حدود ۲۰ ميليون نفر در مناطق روستائى و ۸۰ ميليون نفر در مناطق شهرى زندگى خواهند کرد. بى‌ترديد تغذيه چنين جمعيتى که عمدتاً مصرف کننده خواهند بود بار عظيمى بر دوش جامعه خواهد گذاشت و چه بهتر که بتوان با پيش‌بينى‌هاى لازم از بروز چنين مشکلاتى جلوگيرى کرد.


کشور ايران تا ۲۰ سال ديگر با سطح مصرف فعلى به حدود ۲ برابر رقم کنونى نياز به مواد غذائى خواهد داشت. البته در برنامه‌ريزى‌ها هميشه بايد رقمى را براى افزايش تقاضاى جمعيت ثابت نيز در نظر گرفت چون با توسعه اقتصادى انتظار مى‌رود که مردم در کيفيت غذائى خويش نيز تغييراتى را به‌وجود آورند.


وضعيت تغذيه مردم ايران اگرچه در مقايسه با برخى از کشورهاى آسيائى و بسيارى از کشورهاى آفريقائى بهتر است اما آمار نشان مى‌دهد که حدود يک‌ششم مردم ايران به غذاى کافى دسترسى ندارند. سوءتغذيه در جامعه، تحت‌تأثير عوامل متنوع و متعددى است. از ميزان سواد گرفته تا عوامل ارثى، فيزيولوژيکى، محيطى، فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و بهداشتى همه در آن مؤثر هستند. به اين ترتيب امر تغذيه در يک جامعه در ارتباط با بسيارى از بخش‌هاى ديگر قرار مى‌گيرد.


از بين بردن کليه عوامل نامساعد که موجب سوءتغذيه مى‌شوند تنها به‌عهده بخش بهداشت نمى‌ياشد و يک هماهنگى بين بخشى را در برنامه‌ريزى‌هاى کلى کشور ايجاب مى‌کند.


تأمين غذا و بهبود تغذيه مردم، از مظاهر آشکار توفيق در برنامه‌هاى توسعه است. انسان کم غذا عامليت خود براى توسعه را از دست مى‌دهد. اعلاميه کنفرانس بخارست دربارهٔ تغذيه و جمعيت (۱۹ تا ۳۰ اوت ۱۹۷۴) به صراحت مى‌گويد: ”تکرار مى‌کنيم که غذا، مسئله‌اى حياتى است و در جهانى کنونى جدى‌ترين خطر تلقى مى‌شود“. روند تأمين غذا در جهان چندان اميدوار کننده نيست.


به گزارش سازمان خواربار و کشاورزى، ۷۸۰ ميليون نفر از مردم جهان در کشورهاى در حال توسعه مبتلا به سوءتغذيه هستند. يک‌پنجم از مردم دنيا حتى به آن اندازه که از عهدهٔ کارهاى سبک برآيند غذا نمى‌خورند. به‌علت پيشى گرفتن سرعت رشد جمعيت بر شتاب افزايش غذا، شمار مبتلايان به کمبود غذا در جهان رو به افزايش است.


در مجموع جهان فرد از نظر غذا و امنيت غذائى با ۶ مشکل عمده مواجه است:


۱. اندوختهٔ تکنولوژى‌هاى کشاورزى پيوسته کاهش مى‌يابد تا آنجا که پيشرفته‌ترين کشاورزان نيز براى افزايش توليد درمانده‌اند.


۲. تقاضا به‌علت افزايش جمعيت همچنان رو به ازدياد است.


۳. آب‌هاى شيرين کره زمين رو به کاهش مى‌رود.


۴. استفاده مفرط از کودهاى شيميائى اثر آنها بر افزايش بارورى گونه‌هاى کشاورزى را به حداقل رسانده است.


۵. گسترش صنعتى شدن به کاهش قيمت زمين‌هاى زير کشت منجر شده است.


۶. رشد سريع جمعيت و تخريب و انهدام محيط‌زيست، تلاش براى افزايش مواد غذائى را خنثى مى‌کند.