روانشناس آمریکائی، لارنس کلبرگ (Lawrence Kohlberg)، کار پیاژه را در مورد استدلال اخلاقی گسترش داد تا نوجوانی و بزرگسالی را نیز دربرگیرد (کلبرگ، ۱۹۷۶، ۱۹۶۹). کلبرگ با ارائهٔ تنگناهای اخلاقی در قالب داستان تلاش کرد مراحل جهانشمول در رشد قضاوت اخلاقی را مشخص نماید. برای مثال، در یکی از این داستان‌ها همسر مردی در حال مرگ است و نیاز به داروئی دارد که مرد استطاعت خرید آن را ندارد. مرد از داروساز تقاضا می‌کند آن دارو را ارزانتر به او بفروشد. وقتی داروساز امتناع می‌کند، مرد تصمیم می‌گیرد، دارو را بدزدد. از آزمودنی‌ها خواسته می‌شود دربارهٔ عمل این مرد اظهارنظر کنند.


با تحلیل‌های پاسخ‌های کودکان به چند نوع از این تنگناهای اخلاقی، کلبرگ شش مرحله در رشد قضاوت اخلاقی مشخص ساخت که در سه سطح گروه‌بندی شده‌اند (جدول مراحل استدلال اخلاقی). پاسخ‌ها براساس دلایل ارائه شده برای تصمیمات، و نه براساس درستی یا نادرستی عمل مورد بحث، نمره‌گذاری می‌شوند: برای مثال، تأیید مرد به این دلیل که ”براثر مرگ همسر زندگیش سخت می‌شد،“ یا مخالفت به آن به‌خاطر اینکه ”دزدیدن دارو، دستگیری و زندان در پی داشت.“ هر دو به مرحلهٔ اول رشد اخلاقی تعلق دارند. در هر دو مورد، درستی یا نادرستی عمل مرد براساس انتظار مجازات ارزیابی شده است.

جدول مراحل استدلال اخلاقی

سطح اول: اخلاق پیش‌عرفی (preconventional)
مرحلهٔ ۱: جهت‌گزینی براساس تنبیه (اطاعت از قوانین به‌منظور اجتناب از تنبیه)
مرحلهٔ ۲: جهت‌گزینی براساس پاداش (همنوائی با دیگران برای دریافت پاداش و مزایا)
سطح دوم: اخلاق عرفی (conventional)
مرحلهٔ ۳:  جهت‌گزینی براساس الگوی دختر خوب / پسر خوب (همنوائی نشان می‌دهد تا از عدم تأیید دیگران در امان بماند).
مرحلهٔ ۴: جهت‌گزینی براساس وابستگی به مرجع قدرت (قانون و قواعد اجتماعی را رعایت می‌کند تا از توبیخ مراجع قدرت و احساس گناه در مورد انجام ندادن وظایف خود درامان باشد).
سطح سوم: اخلاق پس‌عرفی
مرحلهٔ ۵: جهت‌گزینی مبتنی بر قرارداد اجتماعی (اعمال خود را طبق اصولی که همگان برای بهزیستی جامعه الزامی می‌‌دانند هدایت می‌کند؛ از اصول پیروی می‌کند تا از احترام همگنان برخوردار باشد و از این طریق احترام به‌نفس را نیز حفظ کند.
مرحلهٔ ۶: جهت‌گزینی مبتنی بر اصول اخلاقی (اعمال خود را طبق اصولی که شخصاً انتخاب کرده - اصولی که در آنها عدالت، سرافرازی و برابری ارزشمند شناخته می‌شود - هدایت می‌کند. از اصول پیروی می‌کند تا از سرزنش خویشتن در امان باشد.


کلبرگ معتقد بود قضاوت اخلاقی به موازات افزایش سن، طبق مراحل معینی رشد می‌کند.


کلبرگ معتقد بود همهٔ کودکان تا حدود ده سالگی، یعنی زمانی که ارزیابی اعمال خود از دید دیگران آغاز می‌شود (سطح دوم)، در سطح اول قرار دارند. استدلال اغلب کودکان تا سیزده سالگی در همین سطح است. به پیروی از پیاژه، کلبرگ این نظر را پیش کشید که فقط کسانی قادر به تفکر انتزاعی لازم برای سطح سوم، یعنی اخلاق پس عرفی هستند که به‌سطح تفکر به‌شیوهٔ عملیات صوری رسیده باشند. بالاترین مرحله، مرحلهٔ ششم، مستلزم دستیابی به اصول اخلاقی انتزاعی و رعایت آنها به‌منظور اجتناب از سرزنش خویشتن است.


کلبرگ گزارش می‌دهد که در کمتر از ۱۰ درصد آزمودنی‌های بزرگسال به پاسخ ”کاملاً مبتنی بر اصول“ مرحلهٔ ششم تفکر برمی‌خوریم که شبیه پاسخ زیر از نوجوانی شانزده ساله به مسئلهٔ ”تنگنای مرد“ باشد: ”طبق قوانین جامعه این مرد خطاکار است، ولی طبق قانون طبیعت و خدا، داروساز را باید خطاکار، و رفتار آن مرد را منطقی دانست. ارزش جان آدمی فراتر از منافع مادی است. وقتی جان کسی در خطر است حتی اگر غریبه هم باشد باز وظیفهٔ انسان حکم می‌کند که به نجات وی بشتابد“ (کلبرگ، ۱۹۶۸، ص ۲۴۴).


کلبرگ شواهدی برای توالی مراحل رشد اخلاقی در کودکان از چند فرهنگ، از جمله آمریکا، مکزیک، تایوان و ترکیه، ارائه کرده است (کلبی - Colby، کلبرگ، گیبز - Gibbs و لیبرمن - Lieberman در ۱۹۸۳؛ نیسان - Nisan و کلبرگ، ۱۹۸۲). از سوی دیگر، شواهدی حاکی از آن است که افراد در موقعیت‌های متفاوت قواعد متفاوتی را به‌کار می‌گیرند و توالی موردنظر کلبرگ دیده نمی‌شود (کورتینز - Kurtines و گریف - Greif در ۱۹۷۴). از نظریهٔ کلبرگ به‌علت ”مرد محوری“ نیز انتقاد شده است، زیرا در آن، شیوهٔ ”مردانهٔ“ استدلال انتزاعی مبتنی بر عدالت و حق در سطحی بالاتر از سبک ”زنانهٔ“ استدلال مبتنی بر مراقبت و توجه قرار گرفته است (گیلیگان - Gilligan در ۱۹۸۲).