در میان تمام پستانداران، انسان برای رسیدن به خودکفائی، بهطولانیترین دورهٔ رشد و یادگیری نیاز دارد. بهطور کلی، هرچه دستگاه عصبی موجود زنده پیچیدهتر باشد، دورهٔ رشد او طولانیتر است. لمور (نوعی میمون ابتدائی) اندکی پس از تولد میتواند دور و بر خود به جنبوجوش بپردازد و از خود مراقبت کند؛ نوزاد میمون چندین ماه و نوزاد شمپانزه تا چندین سال به مادر خود وابسته هستند. ولی حتی شمپانزه - یکی از خویشاوندان نزدیک ما - بهمراتب زودتر از آدمیان همسن خود میتواند در میان همنوعانش در نقش بزرگسالان عمل کند.
روانشناسان رشد با چگونگی و چرائی جنبههای مختلف رشد و تحول کنشهای انسان در طول زندگی سروکار دارند، که از آن جمله است: رشد جسمانی مانند تغییرات قد و وزن و کسب مهارتهای حرکتی، رشد شناختی مانند تغییرات فرآیندهای تفکر، حافظه و توانائیهای زبانی؛ و رشد اجتماعی و شخصیت مانند تغییرات مفهوم خویشتن، هویت جنسیتی و رابطه با دیگران.
دربارهٔ رشد توانائیها و کنشهای خاص روانی با جزئیات بیشتر در مباحث بعد میپردازیم. در اینجا، مروری داریم بر رشد روانی در طول زندگی، و طی آن به دو پرسش اساسی میپردازیم:
۱. در تعیین جریان رشد، نحوهٔ تعامل عوامل زیستی با رویدادهای محیط زندگی کودک (مسئلهٔ سرشت در برابر تربیت) چگونه است؟
۲. آیا رشد را باید فرآیند تغییر تدریجی و پیوسته دانست یا فرآیندی متشکل از یک سلسله مراحل ناپیوسته که از نظر کیفی از هم متمایز هستند؟