روانشناسی اجتماعی با مطالعهٔ نحوه تفکر، احساس، و عمل آدمی در محیط‌های اجتماعی و چگونگی تأثیر متقابل محیط‌های اجتماعی در اندیشه‌ها، احساسات، و اعمال وی سر و کار دارد. ما چگونه رفتارها و انگیزه‌های دیگران را ادراک و تفسیر می‌کنیم؟ باورها و نگرش‌های چگونه شکل می‌گیرند؟ دوست داشتن و دوست نداشتن کسی، با عشق ورزیدن به کسی و نفرت داشتن از کسی، ناشی از چیست؟


روانشناسی اجتماعی در برخورد با موضوعاتی از این دست بر دو نکته بنیادی درباره رفتار آدمی تکیه می‌کند. نخست اینکه رفتار هم تابع فرد است و هم تابع موقعیت. چنانکه می‌دانیم، افراد مختلف در یک موقعیت معین به شیوه‌های متفاوت عمل می‌کنند. رفتار یک فرد بازتاب منظومه یگانه‌ای از ویژگی‌هائی است که وی با خود به موقعیت می‌آورد. روانشناسی شخصیت با مطالعه این قبیل تفاوت‌های فردی سر و کار دارد.


اما در حین حال می‌دانیم که هر شخص در موقعیت‌های مختلف به‌گونه‌های متفاوت عمل می‌کند. هر موقعیت شامل مجموعه یگانه‌ای از نیروها است که بر رفتار فرد اثر می‌گذارند. روانشناسی اجتماعی با مطالعه تأثیرات موقعیت نیز سر و کار دارد.


دومین نکته زیربنائی در روانشناسی اجتماعی این است که اگر موقعیت‌ها در نظر افراد واقعی بنمایند پی‌آمدهای آنها نیز واقعی خواهد بود (توماس ”Thomas“ توماس، ۱۹۲۸). به گفته دیگر، مردم تنها به ویژگی‌های عینی یک موقعیت واکنش نمی‌کنند بلکه به تعبیر و تفسیرهای ذهنی خود از آن موقعیت‌ نیز عکس‌العمل نشان می‌دهند. این امر خود یکی از عللی است که موجب می‌شود افراد مختلف در یک موقعیت عینی معین به‌گونه‌های متفاوت رفتار کنند. فردی که یک عمل زیانبار را ناشی از سوءنیت تلقی می‌کند نسبت به شخصی که همان عمل را ناشی از عدم صلاحیت می‌داند واکنش متفاوتی خواهد داشت. به همین دلیل روانشناسی اجتماعی با فرآیندهای ادراک و تفسیرهای اجتماعی، یعنی با راهبردهای خیرپردازی اجتماعی (social information processing) و با سوگیری‌های نظامداری که احتمالاً ناشی از آن راهبردها است سروکار دارد. چنانکه خواهیم دید از طریق درک خیرپردازی اجتماعی می‌توان به شناخت رفتار اجتماعی دست یافت.