ضعف پايه درسى

گاهى عقب‌ماندگى درسى بدان‌خاطر است که کودک پايه علمى ندارد و درس او در کلاس‌هاى قبلى ضعيف بوده است.مثلاً حروف شناسى بلد نيست و يا در کلاس‌هاى قبلى براثر توصيه‌ها و سفارش‌ها درس نخوانده و نفهميده قبول شده و به کلاس بالاتر ارتقاء يافته است.

کمک‌هاى ناروا

برخى از مادران و پدران دلسوزى‌هاى بيحسابى در رابطه با کودک دارند. مى‌خواهند به او محبت کنند ولى نمى‌دانند چگونه و به چه صورتي. بهمين نظر مثلاً مشق کودک را براى او مى‌نويسند، مسائل رياضى او را حل مى‌کنندو...

ضعف روش

گاهى عقب‌ماندگى شاگرد در دروس بعلت روش غلط تدريس است و يا روشى را که او در مدرسه براى تدريس به کار مى‌برد با روش والدين کودک که با او کار مى‌کنند مباين است همچنين ممکن است روش‌هاى تدريس با ويژگى‌هاى روانى و فکرى کودکان منطبق نباشد و اين در کار و تلاش شاگرد اثرى منفى برجاى بگذارد.

نيمه‌وقت بودن مدارس

اين هم مسأله قابل‌ ذکرى است که برخى از دانش‌آموزان در مدارس نيمه‌وقت درس مى‌خوانند و يا در روز فقط ۳ ساعت درس مى‌خوانند، آنهم در شرايطى غيرعادي، در کلاسى شلوغ، با معلمى کم‌اطلاع و يا بى‌حوصله.

کثرت عدٌه در کلاس

براين مشکل کثرت عده شاگردان، شلوغى‌آنها، ضعف معلم در اداره کلاس را هم بايد افزود. بهنگامى که عدٌه دانش‌آموزان کلاس بسيار، هوا نامطبوع و فشار و درگيرى و سروصدا زياد باشد معلم ديگر نمى‌تواند نقش معلمى را درباره شاگردان ايفا کند. او همچون مبصرى خواهد بود که به ساکت داشتن شاگردان مشغول است.

تعويض معلم

مدارسى وجود دارند که تا چندماه از سال برايشان معلمى نيست و تازه روزى هم که معلم مى‌آيد ممکن است در طول مدت سال تحصيلى چندبار جابجا شود. در فاصله غيبت معلم براى تدريس و يا سرپرستى شاگردان امروز مدير، فردا ناظم، پس‌‌فردا دانش‌آموزى از کلاس بالاتر اعزام مى‌شود. وانگهى معلمى که جديداً وارد کلاس شده معلوم نيست صلاحيت و آمادگى کافى براى تدريس داشته باشد و ...

روش امتحان

در مواردى ممکن است کودک عقب‌مانده نباشد ولى روش امتحان بگونه‌اى باشد که طفل را به چنان شرايط و موقعيتى بکشاند. مثل سختگيرى در امتحان، نامفهوم و يا غيراستاندارد بودن سؤالات.

پائين‌بودن سطح فرهنگى والدين

برخى از والدين فرزندانى دارند که از نظر درسى متوسط و يا اندکى ضعيفند. اگر تلاش و کوشش مستمر ولى اندکى درباره‌شان بعمل آيد خواهند توانست خود را همسطح ديگر شاگردان کنند. ولى متأسفانه بعلت بيسوادى والدين و يا پائين‌بودن سطح تحصيلات و اطلاعات آنها قادر نيستند به فرزندان خويش کمک کنند.

اختلال در يادگيرى

کودکانى را مى‌شناسيم که در يادگيرى اختلالاتى دارند، دچار مشکل نارساخوانى هستند، اشکالى در دريافت مطالب دارند، نارسانويسى دارند، براى آنها مشکل تشخيص کلمات وجود دارد. و... اين امر در عقب‌ماندگيشان اثر گذاشته است.

ديگر عوامل

- نفرت از معلم و عدم‌اعتماد به او بهرعلتى که پديد آمده باشد.


- تأخير‌هاى مکرر کودک در ورود به مدرسه و يا غيبت‌هاى مکرر او از مدرسه بهرعلت و انگيزه.


- بى‌توجهى معلم به کار و برنامه کودک بخاطر بى‌ميلى به شغل معلمى و يا اختلاف حساب با شاگرد و خانواده او، يا عدم کفايت حقوق، بى‌حوصلگي، بى مطالعگى و ...


- وقفه در تحصيل کودک بهرعلت که بگفته عوام سبب آن خواهد شد که پشت کودک باد بخورد.


- سنگينى برنامه که براى مقاطع معين غيرقابل تحمل باشد و باعث آن گردد که کودک درس را نفهمد.


- محيط نامناسب مدرسه از نظر اخلاق و رفتار شاگردان و يا کارکنان.


- اعزام پيش‌رس کودک به مدرسه که سبب بروز اختلال در امور تحصيلى مى‌شود.