کودکانى که دچار اختلال زبان هستند حالات شگفتآورى دارند. در چهره آنان بهنگام سخن آثارى از دلهره و اضطراب بچشم مىخورد. بهنگام تنهائى خوب صحبت مىکنند ولى وقتى با ديگران هستند دچار اضطراب مىشوند و در سخن خود بىنظمى دارند. براى گريز از اين وضع سعىدارند تا حدود امکان با هرکسى باب ارتباط نگشايند. دوستان آنها انتخابى هستند تا در سايه اين انتخاب اسرارشان برملا نشود.
گاهى از شدٌت دستپاچگى چنان تند حرف مىزنند که گوئى وقت ندارند. کلمات اداشدهشان نظم و ترتيب ندارد، ناراحت هستند و عکسالعمل شديدى نسبت به ناراحتى از خود بروز مىدهند.