محقق بايد درهنگام برآورد حجم نمونه به نکات زير توجه و آنها را رعايت نمايد:


- تعداد مواردى که بعنوان حجم نمونه محاسبه مى‌شود در واقع بعنوان حدنصاب و حداقل نمونه مورد نياز شناخته مى‌شود؛ بنابراين اگر امکانات تحقيق اجازه بدهد، بهتر است محقق خود را بيش از حداقل افزايش دهد تا بدين وسيله بر اعتبار نتايج تحقيق خود بيفزايد؛ زيرا بهتر مى‌تواند فرضيهٔ صفر را رد کند. نمودار ۱۵ تصويرى از اين رابطه را ارائه مى‌دهد.

رابطهٔ حجم نمونه و ميزان اشتباهات



- در هنگام محاسبه حجم نمونه مورد نياز، محقق ممکن است تنها با يک صفت روبرو نباشد و بخواهد چند صفت را از جامعه مطالعه کند. در اين صورت، بايد از طريق فرمول‌هاى ياد شده حجم نمونهٔ مورد نياز براى هر صفت را جداگانه محاسبه کند. سپس بايد اعداد بدست آمده را با يکديگر مقايسه نمايد. آنگاه عددى را به‌عنوان حداقل حجم نمونه انتخاب کند که از همه بزرگتر باشد.


- هميشه اينطور نيست که محقق براى برآورد حجم نمونه به پارامترهاى جامعه و وضعيت توزيع صفت در آن دسترسى داشته باشد، بلکه ممکن است اساساً اين موارد براى آن تعيين نشده باشد؛ بنابراين، وى ناچار است بنحوى به آنها دسترسى پيدا کند. يکى از راههاى قابل دسترسي، استفاده از روش گمانه زدن است، بدين معنا که محقق مى‌تواند بصورت گمانه‌اى يا استفاده از روش نمونه‌گيرى خوشه‌اى يا مکانى بخش‌هايى از جامعه را بررسى و وضع توزيع صفت يا واريانس آن را در آن مشخص نمايد. آنگاه اقدام به برآورد حجم نمونه براساس آنها بکند. همچنين، مى‌توان از روش ترکيبى استفاده کرد، به اين معنى که با استفاده از روش برآورد تخمينى حجم نمونه مورد نياز را حدس زد. سپس نمونه را با يکى از روش‌هاى نمونه‌گيرى انتخاب کرد و به مطالعهٔ آن پرداخت. پس از اين مطالعه وضع توزيع صفت و انحراف استاندارد قابل محاسبه است و محقق مى‌تواند براساس آن حجم نمونه را به روش‌هاى آمارى محاسبه کند که اگر حجم محاسبه شده کمتر يا مساوى با حجم تخمينى باشد مشکلى پيش نمى‌آيد و اگر بيشتر از آن باشد لازم است نمونهٔ خود را اصلاح کند و تعداد آن را افزايش دهد.


- تجربه نشان داده است که گاهى‌اوقات به دلايل گوناگون محقق امکان دسترسى به فرد نمونه را ندارد و عواملى نظير عدم آمادگى و همکارى فرد نمونه در تکميل و ارسال پرسشنامه و انجام دادن مصاحبه، موانع دولتي، ناامنى محيطي، بيماري، مهاجرت، فوت و حوادث ديگر مانع از دست يافتن به وى مى‌شود. محقق بايد براى چنين رويدادى پيش‌بينى لازم را بعمل آورد. در غيراينصورت، حجم نمونه کاهش خواهد يافت و کار تعميم را دچار مشکل خواهد کرد. در اينجا اگر محقق بخواهد از روش جايگزينى خود‌خواسته استفاده کند و مثلاً همسايه يا دوست وى را به جايش قرار دهد، اصل شانس انتخاب يکسان را ناديده خواهد گرفت و نمونهٔ او تورش‌دار خواهد شد و قابليت تعميم خود را از دست خواهد داد. براى جلوگيرى از اين امر، ناچار است مجدداً نمونه‌گيرى انجام دهد و زحمت و هزينهٔ بيشترى را متقبل شود.


براى پرهيز از چنين رويداد نامطلوبى بهتر است محقق در هنگام نمونه‌گيرى درصدى را بعنوان ذخيره بيش از حجم برآورد شده برگزيند که اگر با چنين مشکلى روبرو گرديد، بلافاصله بتواند از ذخيره‌ها جايگزين نمايد.


- با توجه به اينکه نمونه‌گيرى خوشه‌اى و چندمرحله‌اى هزينه‌بر و زمان اجراى آن طولانى است، توصيه مى‌شود محقق بطور سنجيده‌اى تعداد خوشه‌ها يا مراحل را کاهش دهد.


- در تحقيقات توصيفى زمينه‌ياب و پيمايشى و نيز تحقيقاتى که نمونه‌گيرى آنها از نوع طبقه‌بندى احتمالى است، بهتر است محقق حجم و تعداد نمونه را بيشتر در نظر بگيرد. ويژگى‌هاى يک نمونهٔ خوب بشرح ذيل است:


۱. سودمندى و برخوردار بودن از جامعيت محتوا


۲. داشتن اعتبار و کفايت وصول به مقصود


۳. داشتن وضوح و برخوردارى از طبقه‌بندى و تعاريف بديهى و روشن


۴. برخوردارى از سرعت در نمونه‌گيرى


۵. اقتصادى بودن عمليات نمونه‌گيرى


۶. قابليت تعريف و تفسير صحيح.