در فعاليت‌ەاى آموزشى ضمن تدريس، معلم با روش‌ها و امکانات موجود، شرايط تغيير رفتار شاگردان را فراهم مى‌کند. شاگردان در فرايند آموزش، فعاليت‌هاى مختلفى را انجام مى‌دهند و شرايط متعددى را تجربه مى‌کنند. اگر فعاليت‌هاى آموزشى به اينجا محدود شود، مشخص نخواهد شد که آيا شرايط ايجاد شده مطلوب بوده است يا نه و اينکه آيا شاگردان با کسب تجارب و انجام دادن فعاليت‌هاى تعيين شده به هدف‌هاى آموزشى رسيده‌اند يا نه. براى کسب چنين اطلاعاتي، ارزشيابى مستمر از فرايند تدريس - يادگيرى امرى ضرورى به نظر مى‌رسد. نحوه ارزشيابى بايد بر اساس نوع هدف، شرايط و فعاليت‌هاى انجام شده تعيين شود، اما در بسيارى از نظام‌هاى آموزشى ناسالم، نحوهٔ ارزشيابي، هدف‌ها و بويژه فعاليت‌هاى آموزشى را تحت‌تأثير قرار مى‌دهد. در چنين نظام‌هايي، معلمان و مربيان به جاى ايجاد شرايط مطلوب آموزشى و انجام دادن فعاليت و تجارب متناسب با هدف، تمام تلاش خود را بر موفقيت در امتحان و ارزشيابى متمرکز مى‌کنند و با انجام دادن تمرين‌هاى بى‌معنا و طاقت‌فرسا، موفقيت شاگردان را در جريان ارزشيابى دنبال مى‌کنند و در نتيجه، ارزشيابى که بايد ملاک رسيدن يا نرسيدن به هدف‌هاى آموزشى باشد، جاى هدف‌هاى آموزشى را مى‌گيرد.


مسلم است که ارزشيابى در هيچ موقعيتى نبايد به عنوان هدف مطرح شود و فرايند آموزش را تحت‌تأثير قرار دهد، اما در هيچ شرايطى نيز نبايد ارزشيابى از فرايند آموزش را به تعويق انداخت. به کارگيرى ارزشيابى صحيح در فرايند آموزش، بويژه ارزشيابى پيشرفت تحصيلي، يکى از مهم‌ترين فعاليت‌هاى آموزشى معلمان و مربيان است. معلمان بايد در سراسر جريان آموزش به ارزشيابى ميزان يادگيرى شاگردان خود بپردازند. ارزشيابى سبب مى‌شود که معلم اشکالات و نقايص موجود در هدف‌ها، محتوا، شيوه‌ها و وسايل آموزشى و در يک کلام، اشکالات فعاليت‌هاى آموزشى را دريابد و از چگونگى توفيق و شکست شاگردان و ميزان آمادگى آنان براى فعاليت بعدى آگاه شود و سرانجام، وجوه قوت و ضعف تدريس خود و کفايت ابزارهايى را که در اندازه‌گيرى و ارزشيابى پيشرفت تحصيلى شاگردان بکار گرفته است دريابد.


متأسفانه، وقتى سخن از فعاليت‌هاى آموزشى بعد از تدريس، مانند امتحان و ارزشيابى به ميان مى‌آيد، نوعى غرور در شخصيت معلم و نگرانى و اضطراب در چهره شاگردان بوضوح مشاهده مى‌شود. مفاهيم مختلف ارزشيابي، در اغلب مواقع، قبول يا رد شدن را تداعى مى‌کند. به علت طرز تلقى و عملکرد غلط بسيارى از معلمان، امتحان و ارزشيابى مانند غولى وحشتناک در سراسر نظام آموزشى جامعه ما سايه افکنده است. معلم همواره از امتحان و ارزشيابى به عنوان يک ابزار قدرت استفاده مى‌کند و با ايجاد زمينه‌هاى نامطلوب آموزشى نوعى نگرانى و وحشت از امتحان را در اذهان شاگردان ايجاد مى‌کند، در حالى که امتحان و ارزشيابى همچون فعاليت‌هاى ديگر آموزشى است و مشخص مى‌سازد که معلم و فراگير تا چد به هدف‌هاى آموزشى نايل شده‌اند.