۱. واحد بايد داراى هدف يا هدفهاى مشخص و مفيدى باشد.
۲. هدف بايد شباهتى به وضع زندگى واقعى داشته باشد؛ يعنى استفاده از وسايل و منابع با وضع زندگى واقعى تطبيق کند.
۳. واحد بايد وحدت داشته باشد؛ به اين معنى که تمام فعاليتهايش مربوط به يک مسأله و موضوع باشد.
۴. در اجراى واحد بايد سعى شود از تجارب مستقيم استفاده شود.
۵. واحد بايد آغاز و پايان مشخصى داشته باشد و در اجرا، با توجه به شرايط و امکانات، انعطافپذير باشد.
۶. واحد بايد جامعيت داشته باشد.
۷. شاگرد بايد محور فعاليت باشد؛ يعنى روش واحد بايد به شاگرد فرصتهايى براى طرحريزى و فعاليت بدهد.
۸. واحد بايد وسيلهٔ درک کامل و تسلط به موضوع و مسأله باشد.
۹. روش کار واحد بايد مشخص و متنوع باشد.
۱۰. روش واحد بايد به شاگردان فرصتهايى براى قضاوت، انتخاب و سنجش بدهد.
۱۱. روش واحد نبايد تنها يک مبحث مستقل و جدا در برنامهٔ آموزشى باشد، بلکه هر واحد بايد منتج به واحدهاى ديگرى شود که به وسيلهٔ آن بتوان پيوستگى برنامه را حفظ کرد يا به وجود آورد.