مدت زيادى است که تعدادى از معلمان و مربيان نظام‌هاى آموزشى عبارت وسايل کمک آموزشي (educational aids) رايج کرده‌اند و به نظر مى‌رسد که اين امر مورد قبول و تأييد مسؤولان آموزشى نيز قرار گرفته است. در بسيارى از طرح‌هاى آموزشي، بدون کوچک‌ترين توجه به مفهوم صحيح وسايل آموزشي، فقط از ابزارهايى که معلم مى‌تواند در آموزش شاگردانش از آنها کمک بگيرد ياد شده و استفاده از آنها توصيه شده است، در حاليکه مفهوم وسيلهٔ آموزشي بسيار فراتر از يک ابزار کمکى است. ما در مکالمات روزمرهٔ خود، هرگز به تلفن، لفظ وسيلهٔ کمک ارتباطي يا به اتومبيل، وسيلهٔ کمک نقليه اطلاق نمى‌کنيم، اگر چه اين وسايل در برقرارى ارتباط و اياب و ذهاب کمک زيادى به انسان مى‌کنند. تلفن يک وسيلهٔ ارتباطى است؛ زيرا ارتباط خاصى را ميسر مى‌سازد که با انواع ارتباط‌هاى ديگر کاملاً متفاوت است. ترديدى نيست که وسايل آموزشي در هموار ساختن راه دشوار تعليم و تدريس نقش ارزنده‌اى دارند و مربيانى که در نظام‌ەاى پيشرفتهٔ آموزشى حداکثر استفاده از اين وسايل و مواد مى‌کنند، بيش از پيش به ارزش کمکى اين وسايل معترفند، اما اين نکته را نبايد از نظر دور داشت که ما در تعريف علمي، بيشتر به دنبال تحديد حدود و مشخصات مسائل مورد نظر هستيم و بيان امتيازات و ارزش‌هاى مترتب بر آن را بايد به بخش و مبحث ديگرى واگذار کنيم. بنابر آنچه گذشت، اطلاق لفظ کمک به وسايل آموزشي مفهوم درستى نخواهد بود. کسى که از وسايل آموزشي چنين برداشتى داشته باشد،فقط به فوايد و کمک‌هاى آن در تعليم و تربيت نظر دارد و هيچ‌گاه نمى‌داند وسايل آموزشي چرا و به چه صورت و در چه مراحلى در جريان تدريس - يادگيري، نقش اساسى خود را ايفا خواهند کرد.


به دلايل ياد شده، عده‌اى از متخصصان تعليم و تربيت به جاى مفهوم فوق، از تعريف ارتباطي آن استفاده مى‌کنند. در تعريف ارتباطي، وسايل آموزشي حامل‌هايى هستند براى ايجاد ارتباط صحيح و مؤثر و پايدار با شاگرد. با اين تعبير، وسايل آموزشى جزء لازم و حتمى آموزش - يادگيرى هستند.در هر مرحله از آموزش، يک شخص به عنوان معلم يا مربى بايد تدريس کند، فرد يا افرادى بايد در نقش شاگرد مورد آموزش قرار گيرند و موضوعى هم به عنوان پيام آموزشى در ميان باشد تا عمل تدريس تحقق پيدا کند. در صورت نبودِ يکى از اين سه عامل، اصولاً تدريس انجام نمى‌گيرد. اما عامل ديگرى نيز به عنوان راه يا وسيله بايد در اختيار باشد تا برقرارى ارتباط بين دو عامل اول و دوم و در نتيجه فهم عامل سوم را ممکن سازد. اگر وسايل آموزشي را حامل‌ها يا راه‌هايى بدانيم که مربى يا معلم براى برقرارى ارتباط، ناگزير از انتخاب يک يا چند تا از آنهاست، در اين صورت اين ادعا که فلان معلم يا مربى خود را از وسايل آموزشي بى‌نياز مى‌داند، قابل‌قبول نخواهد بود. ممکن است معلم يا مربى طرز تلقى خاصى از وسايل آموزشى داشته باشد. او شايد وسايل آموزشى را فقط فيلم، اسلايد و ضبط‌صوت بداند، اما به نظر ما، وسايل آموزشى هر حامل و طريقى است که معلم يا مربى بر مى‌گزيند تا بدان وسيله شاگرد را از پل ارتباط بگذراند. بنابراين، حق داريم هر آموزش دهنده‌اى را مصرف کننده وسايل آموزشى بدانيم و نيز اصرار ورزيم که آشنايى با آن،امکانات متعدد و فراوان‌ترى را در اختيار معلم قرار خواهد داد. بر اساس تحليل ارائه شده مى‌توان نتيجه گرفت که: وسايل آموزشى به کليهٔ تجهيزات و امکاناتى اطلاق مى‌شود که مى‌توانند در محيط آموزشى شرايطى را بوجود آورند که در آن شرايط، يادگيرى سريع تر، آسان‌تر، بهتر، بادوام‌تر و مؤثرتر صورت بگيرد.