معمولاً زمانى‌که يکى از نيازهاى اساسى روانى در دانش‌آموز مورد تهديد و هجوم قرار گيرد و فرد قادر به دادن پاسخ مطلوب و مناسب به آن نباشد، رفتارى را از خود نشان مى‌دهد که تحت‌عنوان ”رفتار دفاعي“ از آن ياد مى‌شود. رفتارهاى دفاعى اشکال گوناگونى دارند که در زير به سه نوع آن اشاره مى‌گردد:


- برخى از رفتارهاى دفاعي، جنبه انکار واقعيت را دارند. در اين‌گونه موارد، فرد با انکار واقعيت، شکست و ناکامى خود را توجيه مى‌کند. در واقع او با دليل‌تراشي، منکر واقعيت تلخى مى‌شود که براى او اتفاق افتاده است.


نمونه‌هاى اين دسته از رفتارهاى دفاعى بسيار ديده مى‌شود. مثلاً دانش‌آموزى که در امتحان شکست‌ خورده، اين واقعيت را انکار مى‌کند و آن را به تبعيض والدين و معلم، ضايع‌کردن حق او، فاصله گذاشتن ميان فرزندان و غيره نسبت مى‌دهد. در اينجا علت انکار واقعيت توسط دانش‌آموز آن است که قبول حقيقت براى وى دردناک بوده لذا سعى مى‌کند از مواجه‌شدن با آن بپرهيزد.


- دسته دوم رفتارهاى دفاعي، جنبه فرار از واقعيت را دارند. در اين‌گونه موارد، فرد موقعيت را انکار نمى‌کند بلکه به شکست خود اعتراف مى‌کند. او سعى مى‌کند به جاى انکار واقعيت، از موقعيت‌هاى دردناک فاصله بگيرد.


براى مثال دانش‌آموزى که پدر پرخاشگرى دارد سعى مى‌کند از اين منبع‌ آزاردهنده روحى فاصله بگيرد. او هر قدر سياست ”دورى و دوستي“ را بيشتر رعايت کند، احساس امنيت بيشترى مى‌کند. اين قبيل دانش‌آموزان با دورى از منبع آزار‌دهنده، خود را در يک زاويه اَمن قرار مى‌دهند که اصطلاحاً ”کيست رواني“ ناميده‌ مى‌شود. همان‌گونه که موجودات ميکروسکوپى مانند آميب‌ها در شرايط نامساعد زيست‌محيطى به‌درون خود خزيده و پرده ضخيمى به نام کيست در اطراف خود تشکيل مى‌دهند، اين‌گونه دانش‌آموزان نيز هنگامى‌که شرايط زندگى نامساعد مى‌گردد، منزوى و گوشه‌گير مى‌شوند. زمانى‌که آميب‌ها شرايط زيست‌محيطى را مطلوب تشخيص دهند کيست را پاره کرده، از درون آن بيرون آمده و زندگى عادى خود را از سر مى‌گيرند. دانش‌آموز منزوى نيز زمانى‌که مطمئن شود شرايط ا‌َمن و مناسبى فراهم شده است از کيست عاطفى خود بيرون مى‌آيد. اما در صورت تداوم شرايط نامساعد به زندگى خفيف خود در درون کيست ادامه مى‌دهد تا آنجا که دچار حالتى مى‌شود که به آن ”اتيست“ مى‌گويند. دانش‌آموزان اتيستيک، افراد خودمانده عاطفى هستند که از ديگران بريده و به دنياى درون خود پناه برده‌اند. استدلال آنان نيز چنين است که تا زمانى‌که به دنياى دنج درون پناه مى‌بريم از ضربه‌هاى دردناک دنياى خارج در امان خواهيم بود.


- دسته سوم رفتارهاى دفاعي، نه جنبه انکار واقعيت را دارند و نه فرار از آن را. در اين‌گونه موارد فرد براى خويش ضابطه‌اى انتخاب مى‌کند يعنى جانشينى بر مى‌گزيند. مثلاً دانش‌آموزى که در زمينه علمى پيشرفت چندانى ندارد سعى مى‌کند در زمينه ورزش مهارت پيدا کند. اگر در ورزش نيز توفيقى نصيب وى نشد، به دنياى هنر روى مى‌آورد و بالاخره اگر در اين زمينه نيز موفقيتى کسب نکرد، با انجام کارهاى متهورانه يا از طريق دوست‌يابى و ولخرجى براى آنان، سعى در جلب‌توجه از دست‌ رفته ديگران مى‌نمايد.


در واقع فرد در اين مکانيسم دست به رفتارهاى جبرانى مى‌زند. مثلاً بسيار ديده مى‌شود برخى افراد که در زندگى واقعى خود با ضربه‌هاى دردناک مواجه مى‌شوند به زياد خوابيدن پناه مى‌برند تا آرامش يابند يا کودکان و نوجوانانى که براى تخفيف اضطراب خود به پرخورى روى مى‌آورند. برخى ديگر از دانش‌آموزان بى‌وقفه صحبت مى‌کنند و اگر لحظه‌اى احساس کنند شنونده پرحوصله‌اى ندارند به شدت ضربه ديده و فرو مى‌ريزند. اين‌گونه پرگوئى‌ها، پرخورى‌ها، پرخوابى‌ها و به‌طور کلى افراط در برخى امور، نشانه اضطراب و بهم‌خوردن تعادل روانى فرد است. اين مسئله باعث به‌وجود آوردن مشکلات ديگرى مى‌شود. مثلاً دانش‌آموزى که به‌دليل داشتن اضطراب، به پرخورى روى مى‌آورد دچار چاقى مرضى مى‌گردد. هنگامى‌که فرد بيش از حد چاق شد، کم‌تحرک و تنبل مى‌گردد. اين مسئله باعث مى‌شود ساير دانش‌آموزان سر به سر آن گذاشته و او را دست بيندازند.


به‌طور کلى رفتارهاى دفاعي، واقعيت‌هاى اساسى زير را مورد توجه قرار مى‌دهند:


- رفتارهاى دفاعى دانش‌آموزان غالباً جنبه ناخودآگاه دارد و از روى آگاهي، اختيار و اراده صورت نمى‌گيرد. مثلاً اگر براى دانش‌آموزى که به‌دليل اضطراب، بى‌وقفه سخن مى‌گويد، علت اصلى آن را توضيح دهيم، تا حدودى از مشکلات وى کم مى‌شود و يا اگر براى فردى که تمايل زيادى به پرخوابى دارد، علت واقعى آن را توضيح دهيم احتمالاً مى‌تواند مشکل خود را تا حدودى رفع کند. لذا پذيرفتن جنبه‌هاى ناخودآگاه رفتارهاى دفاعي، اولين گام در درمان است. بعد از پذيرش اين مسئله بايد به بُعد آگاهى دادن توجه شود.


- رفتارهاى دفاعى موقتاً جنبه مسکن و آرام‌بخش روحى داشته و باعث سازگارى موقت انسان با واقعيت‌هاى تلخ زندگى مى‌گردد. بنابراين کليه افراد اعم از زن، مرد، کودک، جوان و سالخورده ممکن است در موقعيتى قرار گيرند که به يک رفتار دفاعى پناه ببرند. چنين واکنش‌هاى روانى در کوتاه‌مدت ضررى ندارد و ما نبايستى به فرد برچسب ”ناسازگاري“ را بزنيم. همه ما کم و بيش ممکن است از يک نوع رفتار دفاعى در زندگى خود استفاده کنيم. اين رفتار در کوتاه‌مدت به ما قدرت سازگارى مى‌دهد و باعث تسکين روح مى‌گردد. لذا اين نوع برچسب‌زدن‌ها کار درمان را دشوارتر مى‌کند.


- رفتارهاى دفاعى درازمدت مى‌توانند مشکلات اساسى در زندگى فرد به‌وجود آورند. مثلاً اگر فرد هميشه از طريق گوشه‌گيري، تخيل‌گرائى و پرخاشگرى مايل به حل مشکلات خود باشد، در درازمدت دچار مشکل مى‌شود. مشکل اساسى او در درازمدت، اختلال در ارتباط با واقعيات اطراف و ساير افراد مى‌باشد. کسى که هميشه در تخيلات خود به‌دنبال موفقيت‌هاى گمشده مى‌گردد، پس از مدتى دوستان خود را از دست مى‌دهد و هرگز به کار سازنده و مفيدى که باعث توفيق و بهروزى او گردد نيز دست نمى‌زند بلکه همه چيز را در تخيلات خود بنا مى‌سازد و به آن ارتفاع مى‌دهد.


رفتارهاى روانى فرد يک علت خاص ندارد، بلکه رفتارهاى نامطلوب، پديده‌هاى چندعاملى مى‌باشند، زيرا رفتار، يک سيستم پيچيده و بسيط است. بنابراين اگر کودکى دچار شب‌ادرارى شده است بايستى علت را از چند جهت بررسى کنيم. ممکن است علت ارگانيکى مانند کوچکى مثانه را داشته باشد و يا کودک دچار ديابت بوده و آشاميدن افراطى آب باعث تکرر ادرار شده باشد. علت ديگر آن، جنبه روانى قضيه است. ممکن است سازمان روانى فرد در زندگى آسيب‌ ديده باشد يا دچار ترس و ناراحتى شده باشد. احتمال دارد فرد با بحران‌هاى بزرگى در زندگى مواجه شده و يک ضربه روانى به او باعث به‌وجود آمدن مشکل شب‌ادرارى شده باشد.