نخستين برنامهٔ عمرانى ايران در سال ۱۳۲۷ آغاز شد. هدفهاى برنامهٔ مزبور بيشتر به ترميم و توسعه اقتصادى پرداخته، و توسعه اجتماعى و فرهنگى چندان مورد توجه قرار نگرفته بود.
برنامهٔ دوم هفت ساله در نيمه سال ۱۳۳۴ آغاز شد و در شهريور ۱۳۴۱ پايان يافت. از جمله هدفهاى اين برنامه بالا بردن سطح فرهنگ بود. ولى در اجراء، فقط تکيه بر تأسيس مدارس حرفهاى و ايجاد ساختمانهاى فرهنگى شد. در داخل برنامههاى اجتماعى مىبايستى ۲۲ درصد به مصرف امور فرهنگى برسد، که به ۱۵ درصد کاهش يافت، و سه چهارم آن براى ايجاد ساختمانها صرف شد. از کل اعتبارات برنامهٔ دوم هفت ساله، در حدود ۵/۲ تا سه درصد به آموزش و پرورش اختصاص يافت. برنامهريزى بهصورت تنبيه و تنظيم طرحها و پروژههاى مستقل و پراکنده بود، از قبيل طرح اعزام استاد و دانشجو به خارج (۱۵۳ نفر)، تربيتمعلم (۲۸۰۰ نفر)، چاپ کتاب، احداث مراکز آموزش و کارگاههاى حرفهاى فنى کشاورزى (۱۲۱ پروژه)، ساختمان مدارس (۵۷۷ پروژه)، تهيه وسايل کارگاهى و غيره (۳۴۵ سري).
در برنامهٔ دوم بررسى منابع و احتياجات نيروى انسانى با همکارى وزارت کار شروع شد. به موجب اين بررسىها، کمبود کارکنان متخصص و ماهر در سال ۱۳۳۷ بالغ بر ۱۱ هزار نفر بوده است و پيشبينى شده بود که تا سال ۱۳۴۲، ۲۴ هزار نفر ديگر نيز کمبود بهوجود آيد. با توجه به محاسبات مزبور پيشبينى شده بود که در آن زمان فارغالتحصيلان مدارس حرفهاى و کارآموزىهاى ديگر خواهند توانست يک دوم احتياجات مملکتى را در اين زمينه تأمين کنند.
بهطور کلي، همانگونه که در سنجش عملکرد برنامهٔ دوم يادآورى شده است، اين برنامه نيز مانند برنامهٔ عمران اول، از نظر سطوح و خدمات مختلف آموزشى جامعيت نداشته، هدفهاى آن مبتنى بر مطالعات و بررسىهاى دقيق دربارهٔ نيازمندىهاى توسعه ملى نبوده، با برنامههاى عمومى توسعهٔ اجتماعى و اقتصادى همبستگى نداشته، و با آيندهنگرى همراه نبوده است، بلکه فقط شامل طرحها و پروژههايى بوده است مستقل و مجرد، براى رفع مشکلات حاد برخى از بخشهاى خدمات آموزشى آن زمان.