در سال ۱۳۶۹، وزارت آموزش و پرورش، طرحى به نام طرح انتقال به آموزش متوسطه را تهيه و براى بررسى و تصويب به شوراى انقلاب فرهنگى پيشنهاد کرد.
طرح مزبور با اصلاحاتى در دوازده ماده و شش تبصره در دى ۱۳۶۹ به تصويب رسيد و اجراء آن بهصورت آزمايشى از سال ۱۳۷۰ در مناطقى از کشور آغاز شد. در سال تحصيلى ۱۳۷۸-۱۳۷۷، همهٔ دانشآموزان دورهٔ متوسطه ايران براساس اين طرح به تحصيلات خود ادامه دادهاند.
مزاياى طرح جديد دوره متوسطه
در کليات طرح جديد متوسطه به مزاياى متعددى که طرح دارد اشاره شده است؛ از جمله:
- نيمسالى و واحدى کردن دورهٔ متوسطه و دورهٔ پيشدانشگاهي.
- تشکيل شاخهٔ کاردانش و توجه به پودمانهاى مهارت.
- ارزش دادن به آموختههاى خارج از مدرسه.
- کوتاه شدن دورهٔ آموزش عمومى از دوازده سال به يازده سال.
- پيشبينى دورهٔ پيشدانشگاهي.
- کاهش نگرانى در بين دانشآموزان متوسطه.
- ارائه دروس بهصورت عمومي، اختصاصى و پودمانهاى مهارت.
- آسانتر شدن تغيير رشته تحصيلي.
- امکان خروج از تحصيل و ورود به بازار کار.
- توجه بيشتر به استعدادها و علائق دانشآموزان.
- استفاده از فضاها و امکانات درون و بيرون مدارس متوسطه.
- کاهش زيانهاى ناشى از تکرار پايه يا ترک تحصيل.
- تشکيل دورههاى کاردانى پيوسته و کاهش يک سال از دورهٔ کاردانى.
دلايل اولويت اجراء طرح جديد متوسطه
وزارت آموزش و پرورش تغيير دورهٔ متوسطه را بر دورههاى ديگر تحصيلى با ذکر دلايل ذيل در اولويت قرار داد:
۱. اهميت دورهٔ متوسطه بهعنوان دورهٔ انتقال از آموزش عمومي، همگانى و غيرتخصصى به آموزش دانشگاهى يا به محيط کار و زندگي.
۲. سرعت در افزايش تقاضا براى آموزش متوسطه بيش از سطوح ديگر تحصيلى و نيروى انسانى مورد نياز اجراء برنامههاى توسعه اقتصادي، اجتماعى و فرهنگى کشور.
۳. موارد متعدد نارسائىهاى آموزش متوسطهٔ در حال اجراء (کليات نظام جديد آموزش متوسطه)؛ از جمله:
- تأکيد بر آماده کردن کليه دانشآموزان براى ورود به دانشگاه و در نتيجه افزايش دائمى تعداد داوطلب عقبمانده از تحصيلات دانشگاهي.
- تشديد جو حاکم بر جامعه مبتنى بر کمارزش بودن آموزشهاى فنى و حرفهاى در مقايسه با آموزش نظري.
- تأکيد بر دروس نظرى و عدم ارزشگذارى به آموزشهاى خارج از مدرسه و نارسا بودن شيوه مهارتآموزى (طرح کاد) در آموزش متوسطه.
- نداشتن انعطاف لازم براى پذيرش نوآورىها و پاسخگوئى به نيازهاى خاص مناطق کشور.
- نامناسب بودن بافت و محتواى برنامههاى درسى با وضعيت شهرهاى کوچک و روستاها.
- اتلاف منابع به لحاظ شيوه برخورد با تکرار پايه در نظام سالي.
- عدم ارتباط متقابل آموزشهاى فنى و حرفهاى با دورههاى کوتاه مدت مهارت آموزشي. (سازمان و قوانين آموزش و پرورش ايران)