اولين قدم در تغيير رفتار، مشخص کردن رفتارى است که درصدد اصلاح آن هستيم. بايد با واقعيت مواجه شويم و اين نکته را بپذيريم که به دوباره‌نويسى تاريخچهٔ زندگى فرد، قادر نيستيم. مهم نيست وضعيتى که منجر به رفتار يک فرد مى‌شود تا چه اندازه غيرمعمولى و نامناسب است، بايد براى او روشن شود که از حوادث گذشته به‌عنوان عذر موجهى براى رفتار و اعمال غيرمسؤولانهٔ بعدى خود استفاده نکند. مهم نيست در گذشته براى او چه اتفاقى رخ داده است، او بايد هنوز مسؤوليت کامل چيزهائى را که در حال حاضر مى‌داند و يا مى‌تواند انجام دهد برعهده گيرد. مشاوره بايد تا آنجا پيش رود و کار را ادامه دهد که مراجع بپذيرد که خود مسؤول اعمال خويش است.


واقعيت‌درمانى بر اساس نيازهاى مراجع و سهيم شدن او در جريان مشاوره متکى است. مشاور هيچ‌گونه عذر و بهانه‌اى را براى رفتارهاى غيرمسؤولانه مراجع نمى‌پذيرد و با تأکيد بر رفتار او در زمان حال، مراجع را با رفتار درست و نادرست آشنا مى‌سازد. از طريق واقعيت‌درماني، به مراجع کمک مى‌شود تا مسؤوليت رفتار خود را به عهده بگيرد.


مشاور به شيوهٔ واقعيت‌درماني، به محيطى آرام و ساکت نياز دارد. تعيين محدوديت دورهٔ مشاوره و زمان آن و انجام بحث‌هاى سازنده، جزء لاينفک فرآيند مشاورهٔ واقعيت‌درمانى است. در اين شيوه، آن چنانکه در روانکاوى مرسوم است، از تحليل خواب استفاده نمى‌شود. به نظر متخصصان واقعيت‌درماني، مراجع از خواب‌ها به عنوان دفاعى براى اجتناب از بحث دربارهٔ رفتار موجود استفاده مى‌کند. با اين وصف، اگر مراجعى به بيان خوابش اصرار ورزد، مشاور در صورتى که گوش‌دادن را مفيد بداند، اين کار را انجام مى‌دهد. در نهايت، مشاور مى‌کوشد با مراجع در مورد زندگى واقعى خود ارتباط برقرار کند. هم‌چنين واقعيت درمان‌گر جبرگرا نيست، بلکه معتقد است که مراجع خودش تصميم‌گيرنده و تعيين‌کننده است و هرکس مى‌تواند مسؤول يا غير مسؤول باشد و انتخاب راه به تصميمات خود او بستگى دارد. مشاور از ايفاء نقش و بحث‌هاى ذهنى و شوخى و شوک کلامى براى آشناسازى مراجع با گفتار و رفتار غيرمسؤولانه خود بارها استفاده مى‌کند. زمانى که مراجع بتواند مسؤولانه رفتار کند و به حل مسائل بپردازد و مسؤوليت اعمال خود را بپذيرد و به خود و ديگران آسيب نرساند، درمان خاتمه مى‌يابد.


واقعيت‌درمانى علاوه بر کاربرد در رفع بزهکاري، محو نگرانى و اضطراب، ناسازگاري، و مشکلات خانوادگى در آموزش و پرورش نيز با موفقيت به‌ کار گرفته شده است. اشکال مهم در آموزش و پرورش، عدم مشارکت و علاقهٔ دانش‌آموزان در يادگيرى و ايجاد محدوديت در انديشه و تفکر و در نتيجه احساس عدم مسؤوليت در برابر کارهاى سپرده شده به آنان است. واقعيت‌درمانى به صورت فردى و گروهى انجام مى‌شود. مشاور به مراجع برچسب بيمارى نمى‌زند و فقط در آغاز مشخص مى‌سازد که عوامل عضوى يا کنشى باعث اضطراب و نگرانى شده‌اند. در واقعيت‌درمانى از افراد کمکى نظير دوست و همسر و معلم و هرکس ديگرى که در زندگى مراجع اهميت دارند، دعوت مى‌شود براى ملاقات با مراجع به دفتر کار مشاور مراجعه کنند. اين عمل به خاطر درک بهتر مشاور از مراجع و کمک به او براى شناخت خويش از ديد افرادى است که مورد احترام او مى‌باشند. افراد مبتلا به اختلالات گويائى از اين شيوهٔ درمانى نمى‌توانند بهرهٔ زيادى ببرند.مراجع معمولاً هفته‌اى يک‌ بار و هر جلسه به مدت چهل و پنج تا شصت دقيقه براى مشاوره مراجعه مى‌کند. در واقعيت‌درمانى حتى‌الامکان از تجويز دارو خوددارى مى‌شود. زيرا مصرف دارو مسؤوليت رفتار را از مراجع سلب مى‌کند.