آفتاب

با نظام سیاسی و دولت کانادا آشنا شوید



اطلاع از وضعیت نظام سیاسی و دولت کانادا برای دانشجویانی که قصد دریافت ویزای تحصیلی کانادا را دارند و یا سایر مهاجران می تواند جذاب و آموزنده باشد.

دموکراسی مدرن در قلب سلطنت سنتی!

تصور عمومی از کانادا، کشوری است با فضای باز فرهنگی و سیاسی؛ کشوری که به یک دموکراسی باز مشهور است و به واسطه بافت جمعیتی مهاجر خود ماهیت چند فرهنگی دارد. با این حال خیلی ها نمی دانند در واقع کانادا یک سلطنت مشروطه است که ملکه بریتانیای کبیر را در راس خود دارد. در واقع نظام سیاسی کانادا در قالب یک نظام پادشاهی سنتی است که یک دموکراسی مدرن را در قلب خود دارد و با آن نفس می کشد.
در ادامه این مطلب برای شما از سطوح حکمرانی در کانادا می گوییم. اینکه نظام سیاسی و دولت کانادا چگونه عمل می کند و عملکرد این دموکراسی چگونه است.
اطلاع از وضعیت نظام سیاسی و دولت کانادا برای دانشجویانی که قصد دریافت ویزای تحصیلی کانادا را دارند و یا سایر مهاجران می تواند جذاب و آموزنده باشد.
اگر قصد ادامه تحصیل در کشور کانادا دارید و نیاز به اطلاعات بیشتری در مورد مباحث مختلف مرتبط با این کشور دارید می توانید با متخصصین مهاجرت تحصیلی کانادا در اسمارت اپلای تماس بگیرید و از راهنمایی آنها بهره مند شوید.

نکته کلیدی درباره نظام سیاسی کانادا

همانطور که در بالا اشاره شد نظام سیاسی کانادا یک دموکراسی پارلمانی فدرال و پادشاهی مشروطه است. بالاترین مقام سیاسی این کشور ملکه الیزابت دوم است که به عنوان ملکه بریتانیا، ملکه کشور کانادا هم هست. در کشور کانادا قانون به امضاء و به نام ملکه الیزابت دوم رسمیت و ضمانت اجرایی پیدا می‌کند.
 ساختار حکومت کانادا از پادشاه یا ملکه بریتانیای کبیر، دولت فدرال، دو مجلس سنا و عوام، دولت‌های ایالتی و فرماندار کل که به‌عنوان نماینده ملکه الیزابت ایفای نقش می‌کند، تشکیل‌شده است. رأی‌دهندگان کانادا و شهروندان نیز در قاعده این هرم قرار می‌گیرند. به واقع کانادا کشوری است که با عنوان «فدراسیون دموکراتیک» شناخته می شود و از دولت های فدرال و ایالتی تشکیل شده و مسئولیت ها و اختیارات بین مدیران بخش فدرال و استان ها تقسیم شده است. این دولت‌های مستقل درمجموع زیرپوشش دولت فدرال قرار می‌گیرند.
دولت کانادا و سیستم سیاسی آن کاملا پیچیده هستند و بطور کلی بر اساس سیستم وست مینستر بریتانیا  طراحی شده¬اند. سیستم امروز کانادا، ابتدا در سال 1864، توسط «پدران کنفدراسیون» طراحی شده و در سال 1867 پس از تصویب قانون اساسی، رسمیت یافت. این قانون، قدرت اجرایی را به ملکه بریتانیای کبیر و ایرلند واگذار می کرد (مقام رسمی پادشاهی کانادا در آن زمان)، به شکلی که کانادا را به یک سلطنت مشروطه مقتدر بدل می ساخت.

ساختار دولت کانادا؛ یک نظام سیاسی غیر متمرکز

وقتی به ساختار سیاسی کانادا نگاه می کنیم با یک الگوی حکمرانی غیر متمرکز مواجه هستیم. بر خلاف بسیاری از نظام های سیاسی که یک دولت مرکزی وجود دارد و تمام تصمیمات در سطح حکومت مرکزی گرفته می شود در کانادا تصمیمات به شکل غیر متمرکز و در سطوح مختلف گرفته می شوند. دولت فدرال، دولت های استانی و دولت های محلی سطوح مختلف تصمیم گیری را انجام می دهند:
1) دولت مرکزی کانادا یا دولت فدرال:  دولت فدرال وظیفه تصمیم گیری و اجرای قوانین برای ایجاد صلح و نظم در کانادا را بر عهده دارد. دولت فدرال مسئولیت آن را دارد که در امور بین الملل، دفاع، مهاجرت، قانون کیفری، آداب و رسوم و کنترل مرزی اقدامات لازم را انجام دهد. به عنوان مثال وزارت مهاجرت، پناهندگان و شهروندی کانادا (IRCC) در قالب یک وزارتخانه یکی از بخش های دولت در کانادا به شمار می رود که مسئول امور مربوط به مهاجرت به کانادا، پناهندگان و شهروندی کانادااست.
به واقع دولت فدرال مسئول اموراتی است که بر کل کشور تاثیر می گذارد، مانند شهروندی و مهاجرت، دفاع ملی و تجارت با کشورهای دیگر.
بالاترین مقام دولت فدرال کانادا الیزابت دوم، ملکه کانادا است. پس از ملکه، فرماندار کل قرار دارد که به عنوان نماینده ملکه در کشور کانادا خدمت می کند. او وظایف رئیس دولت را انجام می دهد. به واقع فرماندار کل یک کانادایی است که به صورت تشریفاتی رئیس مملکت است. هرچند فرماندار کل تمام امور را در دست ندارد اما در امور اجرایی به‌طور غیر مستقیم و در امور قضایی به‌طور مستقیم نقش دارد و مؤثر است. فرماندار کل، توسط ملکه و به توصیه نخست‌وزیر منصوب می‌شود. پایتخت سیاسی کانادا شهر اتاوا است، محلی که در آن مجلس فدرال کشور و خانه فرماندار کل قرار دارد.
تشکیلات سیاسی کانادایی در اتاوا، پایتخت کانادا، با دو مجلس پارلمان مستقر در پارلمان هیل ، متمرکز است. یک مجلس عالی، مجلس سنا، و یک مجلس پایین دست تحت عنوان مجلس عوام وجود دارد. اعضای مجلس عوام «اعضای پارلمان» یا همان «نمایندگان مجلس» نامیده شده و توسط مردم انتخاب می شوند تا منافع آنها را دنبال کنند و در مورد مسائل ملی مختلفی که کانادایی ها را تحت تأثیر قرار می دهد، بحث نمایند.
در این چهارچوب مجلس عوام قوانین کانادا را تصویب می کند. کانادایی ها نمایندگان را به مجلس عوام انتخاب می کنند. این نمایندگان به عنوان اعضای پارلمان (نمایندگان مجلس) نامیده می شوند و معمولا به یک حزب سیاسی متعلق هستند. حزب سیاسی که دارای بیشترین تعداد نمایندگان مجلس است، دولت را تشکیل می دهد و رهبر آن حزب نخست وزیر می شود.
نخست وزیر، رئیس دولت کانادا است. نخست وزیر، نمایندگان مجلس را به عنوان وزیر در کابینه انتخاب می کند. وزارتخانه های دولتی حول و حوش موضوعات مهم مملکتی از اقتصاد گرفته تا مهاجرت وجود دارند. تصمیمات مهم برای اداره مملکت و در مورد سیاست های دولت در کابینه گرفته می شود.
مجلس سنا قوانینی را که توسط مجلس عوام پیشنهاد شده است، بررسی می کند. سناتورها از سراسر کانادا توسط نخست وزیر برگزیده می شوند.
2) دولت های استانی: سطح دیگر دولت در کشور کانادا دولت های استانی هستند که بخشی از اختیارات را این دولت ها بر عهده دارند. بخش های کلانی مانند بهداشتی، آموزش و یا حوزه هایی مانند صدور مجوزها و ثبت نام های گوناگون، نگهداری بزرگراه ها و... از مواردی است که در حوزه مسئولیتی دولت های استانی قرار دارد.
دولت های استانی «مجمع قانونگذاری» نامیده می شوند (به جز مجلس ملی کبک) و نماینده ملکه در هر مجمع «فرماندار ستوان» خوانده می شود. مجمع قانونگذاری به تصویب قانون می پردازد. هر حزب سیاسی که دارای بیشترین تعداد نمایندگان مجمع قانون گذاری است اقدام به تشکیل دولت کرده و رهبر آن حزب نخست وزیر استان می شود.
نواحی انتخاباتی به مناطق جغرافیایی تقسیم می شوند. کاندیدایی که بیشترین آرا را در منطقه  خود کسب نماید، قدرت را به دست می گیرد تا برای بهترین مصالح آن ناحیه از طریق "صندلی" خود در پارلمان عمل کند.
به واقع سیستم های سیاسی استانی بر اساس اصول مشابه همتای فدرال خود تشکیل می شوند. به طور کلی، هر چهار یا پنج سال یک انتخابات توسط نخست وزیر حاکم برگزار می شود. تا زمان اعلام نتایج انتخابات، فرماندار کل از رهبر حزب دارای اکثریت کرسی مجمع می خواهد که نخست وزیر استان شود و دولت را تشکیل دهد.
3) دولت های شهری یا محلی: مراد از دولت های محلی همان شهرداری ها هستند که به مانند همه جای دنیا مسئولیت هایی همچون اداره آتش نشانی، خیابان های شهر و سایر امورات محلی بر عهده آنها قرار دارد. در برخی مناطق ممکن است که دولت های محلی وجود نداشته باشند، استان به صورت جایگزین خدمات مورد انتظار را ارائه می دهد. در برخی استان ها، دولت فدرال، ساختار، امور مالی و مدیریت دولت های محلی شهرها، شهرها و روستاها را تعریف می کند.
شهروندان شهردار و اعضای شورا را انتخاب می کنند تا دولت محلی را مدیریت کنند. کمیته های شورای شهر درباره مسائل بودجه، خدماتی و اداری بحث می کنند که پس از آن بحث ها به شورا منتقل می شود. شهروندان، صاحبان کسب و کار و گروه های اجتماعی می توانند نگرانی های خود را در رابطه با مسائل شهر به شورا ارائه دهند تا در جلسات کمیته های شورا بحث و مورد بررسی بیشتر قرار گیرند

جایگاه احزاب در سیستم سیاسی کانادا

 
در یک دموکراسی پارلمانی مانند کانادا طبیعی است که احزاب سیاسی نقش کلیدی ایفا کنند. در انتخابات فدرال، رهبران احزاب به عنوان کاندیداهای نخست‌وزیری در انتخابات با یکدیگر رقابت می‌کنند. در چهارچوب حزبی کانادا رهبر حزب، سیاست‌های کلان حزب را تعیین می کند. اعضای حزب و آنها که وظیفه نمایندگی در مجلس عوام و سنا را بر عهده دارند، باید به رهبر حزب و سیاست‌هایش وفادار باشند و در راستای تحقق سیاست‌ها تلاش کنند. رهبر حزب این اجازه را دارد که اگر نماینده‌ای مسیرش را عوض کرد یا حرکت نادرستی نمود، او را از حزب اخراج کند.
افراد عادی می توانند به عضویت حزب در بیایند و در تصمیمات و سیاست گذاری های حزب اثرگذار باشند. اعضای احزاب مبلغی به عنوان حق عضویت سالیانه به حزب پرداخت می کنند.
در کانادا احزاب مختلفی وجود دارند اما در نهایت رقابت اصلی بین دو حزب عمده این کشور است.

دو حزب عمده کانادا

رقابت اصلی حزبی در کانادا بین دو حزب لیبرال و محافظه‌کار جریان دارد. در این رقابت حزب لیبرال مواضع چپگرایانه دارد و  اصلاحات اجتماعی در جامعه کانادا را دنبال می کند. حزب محافظه‌کار بیشتر مواضع راستگرایانه و سنت‌گرایانه دارد.

حزب لیبرال کانادا:

حزب لیبرال کانادا قدیمی‌ترین حزب کانادا به شمار می رود که بیشترین پیروزی در انتخابات های این کشور را بدست آورده است. لیبرال ها خود را «حزب طبیعی زمامدار کانادا» می‌نامند. آنها این عنوان را به افتخار بیشترین دوره زمامداری بر کشور به خود داده‌اند.
روشنفکران فرانسوی‌زبان کبکی پایه گذار این حزب بوده اند  و سیاست کلی آنها ایجاد همزیستی بین جامعه فرانسوی‌زبان کانادا در کنار هموطنان انگلیسی زبان آنها بوده است. حزب در اواسط قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل گرفت. یکی از معروف‌ترین و اولین نخست‌وزیرهای حزب لیبرال سر ویلفرد لوریه بود که چهار دوره پیاپی توانست حزب لیبرال را به قدرت برساند و با سیاست‌های رفاه اجتماعی خود، نه تنها اقتصاد کانادا را رونق داد بلکه رفاه را نیز به سطح گسترده‌ای از طبقه کارگر گسترش داد.
در دوران پس از جنگ جهانی دوم و زمانی که پی‌یر ترودو، پدر جاستین ترودو، نخست‌وزیر فعلی، بر مسند قدرت نشست، ‌حزب لیبرال خیلی به چپ متمایل شد تا جایی که به بازار آزاد هم پشت کرد و سیستم‌های رفاه اجتماعی گسترده باعث بزرگ شدن بیش از حد دولت گردید.
گرایش های اصلی حزب لیبرال : همان‌طور که گفته شد حزب لیبرال کانادا یک حزب با گرایش چپ میانه است که بیشتر توجه خود را برای ترقی طبقه متوسط معطوف کرده است. این حزب از سیاست‌های سقط‌جنین، هم‌جنس‌گرایی و جذب حداکثری مهاجرین حمایت می‌کند و بااینکه دارای نگرش‌های چپ و اصلاح‌گرا در حوزه اجتماعی بوده اما در زمینه اقتصاد سعی کرده است که از سیاست‌های سرمایه دارانه حمایت کند. این حزب ازلحاظ گرایش‌ها و مواضع سیاسی، قابل‌مقایسه با حزب دموکرات ایالات‌متحده است.
رئوس برنامه‌های حزب: حزب لیبرال اصلی‌ترین اهداف خود برای آینده را تحت عنوان برنامه «تغییر واقعی»  Real Change) ) مطرح کرده است. این حزب چشم‌انداز خود را در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، نظامی، پزشکی، کشاورزی، محیط‌زیست و خانواده به‌صورت یک برنامه معین منتشر کرده و پس از به دست‌گیری اکثریت مجلس عوام و انتخاب جاستین ترودو به‌عنوان نخست‌وزیر دولت کانادا، خود را موظف به محقق سازی این اهداف نموده است.
بر اساس این برنامه دولت کانادا قرار است سیاست‌های حمایتی بیشتری را نسبت به طبقه متوسط جامعه اتخاذ کند و شفافیت بیشتری را در امور دولتی ایجاد کند. همچنین برنامه دولت سرمایه‌گذاری بیشتری را بر روی فنّاوری‌های آینده انجام خواهد داد. برخی از اهداف حزب لیبرال در برنامه یادشده به شرح زیر است:
حمایت از حقوق هم‌جنس‌گرایان
افزایش کمک‌های دولت کانادا به کشورهای فقیر در دنیا
سرمایه‌گذاری بر روی فنّاوری‌های سبز
اجرای سیاست‌های اقتصادی در جهت کاهش آمار بیکاری در کانادا
تقویت نیروی دریایی و نیروی هوایی کانادا
سرمایه‌گذاری بر روی فنّاوری‌های جدید در حوزه کشاورزی
سرمایه‌گذاری در حوزه خانواده و کودکان
حمایت از سهولت استفاده قانونمند شهروندان از ماری‌جوانا
ایجاد محدودیت بیشتر بر روی حمل و استفاده از سلاح در کانادا

حزب محافظه‌کار کانادا:

حزب محافظه‌کار کانادا از لحاظ تاریخی قدمت کمتری نسبت به حزب لیبرال دارد و در سال ۲۰۰۳ از ادغام دو حزب محافظه‌کار مترقی و حزب محافظه‌کار اصلاح‌گرا تأسیس‌شده است. این دو حزب در بیشتر تاریخ کانادا در کنار هم نقش جناح محافظه‌کار سیاست کانادا ایفا می‌کردند و همواره یک رقیب جدی در مقابل حزب لیبرال فعالیت داشته‌اند. حزب محافظه‌کار مترقی تا پیش ادغام با حزب محافظه‌کار اصلاح‌گرا از اصلی‌ترین رقبای حزب لیبرال بوده است. ریشه تأسیس این حزب به قرن ۱۹ بازمی‌گردد. ایدئولوژی اولیه حزب محافظه‌کار مترقی تحت تأثیر فرهنگ انگلیسی و مسیحیت پروتستان بود، اما در قرن بیستم و با رهبری برایان مولرون ایدئولوژی غالب این حزب تغییر پیدا کرد و اصول سرمایه‌داری در مواضع این حزب نقش بارزتری یافت. در حال حاضر اندرو شیر رهبری حزب محافظه‌کار را به عهده دارد.
گرایش های اصلی حزب: اصلی‌ترین مشخصه حزب محافظه‌کار، اولویت‌بخشی به اقتصاد، حفظ سنت‌ها و تقویت قدرت نظامی است. این حزب تلاش کرده است تا با پایین نگه‌داشتن مالیات‌ها رضایت مردم را ازلحاظ اقتصادی کسب کند. همچنین به نسبت حزب لیبرال، این حزب آمار بهتری را درزمینه ایجاد شغل و افزایش درآمد مردم داشته است.
 یکی از مشخصه‌های دیگر حزب محافظه‌کار در بین مردم کانادا، دخالت کمتر دولت در امور اجتماعی و مرتبط به مردم است و ازاین‌رو حزب لیبرال را که اصلی‌ترین هدف خود را اصلاح اجتماعی و قدرتمند کردن طبقه متوسط می‌داند، موردانتقاد قرار می‌دهد. اندرو شیر، رهبر حزب محافظه‌کار، رونالد ریگان و مارگارت تاچر را در صدر افراد موردعلاقه خود نام می‌برد. این حزب ازلحاظ گرایش‌ها و مواضع سیاسی، قابل‌مقایسه با حزب جمهوری‌خواه ایالات‌متحده است.
رئوس برنامه‌های حزب : حزب محافظه‌کار طی سندی که منتشر کرده است، مهم‌ترین برنامه خود برای آینده را در حوزه اقتصاد ترسیم می‌کند. البته در کنار اهداف اقتصادی، بخش نظامی نیز خارج از توجه این حزب نبوده است. بر اساس سند منتشرشده اهداف و برنامه‌های حزب محافظه‌کار برای آینده بدین گونه معرفی‌شده است:
تنظیم بهینه بودجه فدرال
کاهش مالیات برای کارگران و کسب‌وکارهای کوچک
ایجاد ۱.۳ میلیون شغل برای مردم کانادا تا سال ۲۰۲۰
گسترش تجارت کانادا در آن‌سوی اقیانوس آرام
اعطای خانه به ۷۰۰.۰۰۰ شهروند بی‌خانمان تا سال ۲۰۲۰
مهارت افزایی در بین جوانان برای آمادگی دریافت مشاغل جدید
توسعه و بهره‌برداری بهینه از صنایع، معادن، جنگل‌ها و شیلات
جلوگیری از گسترش و استعمال ماری‌جوانا
کمک نظامی هر چه بیشتر برای از بین بردن تروریسم 
سرمایه‌گذاری بیشتر بر روی امنیت سایبری

جمع بندی: تجربه دموکراسی در یک کشور چند فرهنگی

سنت دموکراسی در کانادا ریشه یافته است و نهادینه شده است. در بستر رقابت بین احزاب این کشور قدرت دست به دست می شود. مردم می توانند از طریق مشارکت حزبی و از طریق نمایندگان خود در مجالس بر سیاست های کشور نظارت کنند.موفقیت جامعه کانادا در حوزه های اقتصادی و اجتماعی هم مرهون یک نظام سیاسی موفق و پویا بوده است.
اگر قصد تحصیل در کانادا دارید و نیاز به اطلاعات بیشتر در این زمینه دارید، می توانید با متخصصین مهاجرت به کانادا در اسمارت اپلای تماس بگیرید و از راهنمایی های آنها بهره مند شوید.




وبگردی