آفتاب

نکات مهم در مشاوره حقوقی و اقدامات قضایی وکیل برای موکل



فرض ما این است که موکل به وکیل برای طرح یا تعقیب یا پاسخ گویی یک دعوای مدنی یا کیفری وکالت داده است و نه - مثلا برای حضور در جلسات مذاکره جهت تنظیم قرارداد مشارکت و امثال اینها.

وکیل پس از پایان جلسه مشاوره حقوقی و مصاحبه و قبول وکالت از موكل به بازنگری موضوع خواهد پرداخت. ممکن است نظر و قضاوت او در این بازنگری - نسبت به آنچه بلافاصله به ذهنش متبادر شده - دگرگون شود. همچنین ممکن است برای مشکل موکل راه حل های مختلفی به نظرش برسد. مثلا برای برخورد با معضل موکل هم راه حل مدنی و هم کیفری وجود داشته و یا مثلا امکان طرح دعوای خلع ید و رفع تصرف عدوانی - هر دو - موجود باشد.
توجه! اینکه وکیل پیش از اتخاذ تصمیم نهایی مطالعه و مشورت کافی بکند، بسیار خوب است و اصولا وکیلی که از مطالعه و مشورت گریزان است، وکیل نیست. اما این بررسی و تحت خیلی طولانی شود و در عین حال نباید به مرحله وسواسی مولی که وکالت نامه را امضا کرده و پیش پرداخت حق الوكاله داده، انتظار اقدام سریع دارد. اگر موضوع وکالت پاسخگویی به دعوا با حضور همراه با موکل در بازپرسی و دادیاری باشد، مطالعه مشورت ناچار و به خودی خود مقید به زمان - یعنی وقت رسیدگی یا زمان حضور در دادسرا - خواهد شد.
وکیل باید دیدگاه یا دیدگاه های خود را در خصوص موضوع بعد از جلسه مشاوره حقوقی در قالب دادخواست، شکوائیه و لایحه دفاعیه - بر حسب مورد - بریزد و درست همان چیزی را که می خواهد به مرجع قضایی بدهد، با ذکر ادله و ارائه مستندات، مکتوب کند. سپس به ارزیابی موارد - اگر راه حل های متعدد باشد - بپردازد و موارد مختلف را به ترتیب اولویت مرتب کند. در این اولویت سنجی میزان امکان موفقیت، هزینه هایی که تحمیل می شود، احتمال طرح دعوای افترا از جانب طرف (در دعاوی کیفری) و خلاصه همه عوامل مؤثر در قضیه را در نظر بگیرد.
وقتی وکیل نسبت به همه ابعاد قضیه اشراف و احاطه کامل پیدا کرد، موکل را برای جلسه نهایی مشاوره حقوقی و مذاکره و تصمیم گیری نهایی درباره اقدامات عملی قضایی، دعوت خواهد کرد.
نکته: ممکن است بررسی ها و مشورت های وکیل او را به این نتیجه برساند که احتمال پیشرفت کار، در حدی که ابتدا پنداش بود، نیست. یا به عبارت دیگر درصد احتمال پیشرفت آن قدر کم است که موضوع را در زمره مواردی که وکیل معمولا انها را نمی پذیرد قرار دهد. همچنین ممکن است بعد از قبول وکالت موکل کار هایی بکند و حرکاتی از او صادر شود و یا درباره او اطلاعاتی به وکیل برسد که او را از گروه موکلینی که وکیل حاضر به پذیرش کار آنهاست خارج کند. در این حالت وکیل نباید در احضار موکل و اعلام استعفا و معذوریت خود به او کوچکترین تأخیری روا دارد. بدیهی است این اقدام باید به نحوی صورت گیرد که امکان تعیین وکیل دیگر را از موكل سلب نکند.
پس از حضور موکل برای مشاوره حقوقی در دفتر وکیل (همیشه با تعیین وقت قبلی و با رعایت دقیق وقت تعیین شده )این حالات ممکن است پیش بیاید:
1. اگر موکل خواهان یا شاکی و راه حل و نحوه اقدام هم فقط یکی است دادخواست یا شکوائیه برای او خوانده و به سؤالات و ابهامات او پاسخ داده می شود. اگر در مورد یا مواردی بین آنچه وكيل فهمیده و نوشته است با آنچه موکل در این جلسه می گوید تفاوتی وجود داشته باشد، متن تنظیمی با توجه به آنچه موکل می گوید اصلاح می شود.
2. اگر موکل خواهان - یا شاکی - و راه حل و نحوه برخورد با موضوع متعدد است و یا با مشکل موكل از طرق مدنی و کیفری - هر دو می توان برخورد کرد، همه راه حل ها یک به یک و با تصریح به محاسن و معایب هر یک و تفاوت هزینه ها و طول مدت کار، برای موکل تشریح و نظر او خواسته می شود. ممکن است نتیجه این جلسه و انتخابی که موکل می کند با آنچه در صورت مجلس پذیرش دعوا منعکس شده متفاوت باشد. در این حالت، مراتب در صورت جلسه دیگری منعکس خواهد شد.
3. اگر موكل طرف شکایت کیفری و متهم باشد، وکیل باید پیش بینی خود را درباره میزان قوت ادله و احتمالات آتی به او تفهیم و او را برای پاسخ گویی به سؤالات احتمالی آماده کند .
4. ممکن است پس از بررسی های انجام شده وکیل به این نتیجه رسیده باشد که حق الوكاله تعیینی با حجم و گرفتاری و عواقب کار متناسب نیست. در این حالت باید موضوع با موکل در جلسه مشاوره حقوقی دیگری مطرح و در صورت موافقت او قرارداد جدید یا متمم قرارداد حق الوکاله نوشته شود. اگر در این مورد توافقی حاصل نشود، وکیل باید استعفا و اسناد و مدارک و پیش پرداخت دریافتی از موکل را مسترد کند.
وکیل پس از تفهیم راهکارهای گوناگون به موکل و تصریح به عدم امکان تضمین نتیجه مثبت کار، بالاخره نظر او را در مورد نحوه اقدام در صورت جلسه منعکس می کند و از موکل امضا می گیرد. اما همواره باید به یاد داشته باشد که مسئولیت درستی اقدام و نحوه طرح دعوا و خلاصه جنبه های قانونی و فنی کار بر عهده او (وکیل) است و بنابراین اگر بین آنچه او به انجام آن اعتقاد دارد وآنچه موکل می گوید و می خواهد و اصرار دارد تعارض جدی وجود داشته باشد، روش صحیح استعفا از وکالت است. چون در صورت خراب شدن کار و استناد وکیل به صورت جلسه و امضای موکل، قطعا این توجیه و دفاع مطرح خواهد شد که «من که وکیل نیستم و این چیزها را نمی دانم. اگر شما حکم اعدام مرا هم جلوی من گذاشته بودید به لحاظ اطمینانی که به شما داشتم امضاء می کردم.»
اینکه دادخواست یا شکوائیه یا لایحه - حسب موارد - به امضای موکل هم برسد - هر چند تا حدی غیر معمول است . اما گمان می رود منافع این کار از معایبش بیشتر باشد.
منبع:کشاورز بهمن آداب و شگرد های وکالت در دادگستری نشر کشاورز 1392
جهت مشاوره حقوقی با موسسه حقوقی پاد در تماس باشد:02126116691-02126116698






وبگردی