آفتاب

حسین شمسیان:

تا منصوری شدن...



به گزارش خبرنگار پایگاه خبری آفتاب حسین شمسیان فعال رسانه ای طی یادداشتی از سرنوشت قاضی منصوری و لغزش های سریع وی گفت و به مسئولان فعلی هشدار داد


کمی بعد از قضاوت پرونده جنجالی سعید حنایی، تازه از مشهد به تهران منتقل شده بود که بخاطر پرونده های زیاد با «قاضی منصوری» آشنا شدم. در نگاه اول ، آدم معقول و منطقی ای به نظر می رسید و در رفت و آمدهای مکرر آن روزها در پرونده هایی که  از وزیر و معاون وزیر تا دختر و پسرهای فضای مجازی آن روزها مشتری شعبه بازپرسی او بودند، طبعا باب آشنایی بیشتر و بیشتر شد.

 اوایل نوعا برای اصحاب پرونده دلسوزی می کرد و سعی در سازش داشت.

کم کم می دیدم که نسبت به مرتضوی و بعدتر به جعفری دولت آبادی و.... به مرحله انقیاد محض رسیده  و دستور مافوق جای حق را گرفته است!

مثلا یادم هست برای فرد محترمی به لحاظ قانونی استدلال های فراوانی کردم و او پذیرفت اما در نهایت صریحا گفت :«حاج حسین! حرف  تو درسته ولی فلانی گفته این باید یک شب تو باشه تا روش کم بشه»!

به همین سادگی ! و من به زبان امروزی ها اولین «فاصله گذاری» را شروع کردم.

کم کم وضع زندگی کسی که در مرکز شهر بود و از من در تهران سراغ امور خیر می گرفت، تغییر کرد و رفت و شمال شهر نشین شد. ماشین خارجی گران  قیمت (به نسبت آن روزها) سوار شد و با اشراف همنشین شد و برای من که از امام یاد گرفته بودم «روحانیت شیعه به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است»، منصوری تمام شد.

آن روزها با همین قاسم زاده و یکی که هنوز هم هست،افتادند به جان رسانه ای ها و می دیدم که از به دام افتادن فلان فرد محترم،خوشحال می شدند و نمی توانستند ذوق زدگیشان را پنهان کنند!

همین ها شد که  دیگر نمیشناختمش! بخصوص از وقتی رفت مجتمع ونک و بعدتر ارشاد و... یکی دوباری اتفاقی در جلساتی دیدمش و گلایه کرد که: «تلفن جواب نمی دی»! و من هم یکی دوتا طعنه و کنایه زدم و تمام شد تا دوسه روز پیش که این متن را نوشتم . منتشر نکرده بودم که خبر آمد از دنیا رفته!

نمی دانم او با چه کارنامه‌ای رفت ولی لغزش خیلی سریع و آسان اتفاق می افتد . و من البته، خودم را از همه گرفتارتر می‌ بینم

به تازگی جمعی از دوستان دور و نزدیکم نماینده مجلس شده‌اند. به‌نظرم «گوش به فرمان بودن» و «غلتیدن در آغوش عیش دنیا» دو عنصری بود که کار قاضی منصوری را به اینجا کشاند. نگران این دوستانم هستم، خیلی


و در آخر

خانم ها و آقایانی که پس از مرگ قاضی منصوری، حس خانم مارپل و شرلوک هولمز دارید ،بدانید متهم ردیف نهم یک پرونده و کسی که در تهران جز مواردی خاص ومعین حداکثر اجازه داشت  بازپرس باشد، «احتمالا» آن چیزی نیست که شما در ذهنتان می سازید. پرونده طبری بیش از  چهارتا ملک و رشوه  و ... است.  ما برای حرفهایمان مسئولیم


 حسین شمسیان



وبگردی