آفتاب

همایون شجریان ـ چه دانستم که این سودا



چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون

چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام دراندازد میان قلزم پرخون

زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فروریزد ز گردش‌های گوناگون
نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را
چنان دریای بی‌پایان شود بی‌آب چون هامون
چه دانم‌های بسیار است لیکن من نمیدانم
که خوردم از دهان بندی در این دریا کفی افیون

همایون شجریان



صوت ها را گوش دهید
مرورگر خود را بروزرسانی کنید


وبگردی