علی آباد هم شهر شده

هرگاه بخواهند كسی را از لحاظ مقام و فضل و ثروت و جز اینها تحقیر یا تخفیف كند ، از باب تعریض و كنایه عبارت مثلی بالا استناد می كنند . علی آباد مورد بحث كه در ضرب المثل بالا بكار رفته …

هرگاه بخواهند كسی را از لحاظ مقام و فضل و ثروت و جز اینها تحقیر یا تخفیف كند ، از باب تعریض و كنایه عبارت مثلی بالا استناد می كنند . علی آباد مورد بحث كه در ضرب المثل بالا بكار رفته است ، همین قائم شهر كنونی سابق مازندران است كه قبل از تأسیس سلسله پهلوی قصبه كوچك بیش نبوده ، در روزگار قدیم جاده كاروان رو و مالروی سواد كوه از كنار همین آبادی می گذشت و از آنجا كه به سوی ساری و بار فروش ( بابل ) و شهر سر ( بابلسر ) امتداد پیدا می كرد . علی آباد در ابتدا قهوه خانهٔ بزرگی بود كه اطاقهای متعدد برای مسافرین و چندین اصطبل و طویله برای چهار پایان داشت ، ساكنان مناطق شرقی مازندران ، محصولات صادراتی خویش از قبیل برنج و پنبه و كنف و كارهای دستی مثل شمد و شیر و پنیر و تافته را از طریق علی آباد و دره سواد كوه به تهران و شهر تاریخی ری و فلات مركزی و جنوبی ایران حمل می كردند . قهوه خانه علی آباد در واقع شب منزل كاروانها و چهارپایان بود و به علت اهمیت موقع تدریجاً توسعه پیدا كرده ، مساكن و مسافرخانه های زیادی در اطراف آن ساخته شده است به قسمتی كه پس از چندی به صورت یك بلده كوچك درآمد ، منتها چون صورت شهری نداشت . به علت رطوبت هوا و ریزش بارانهای متوالی مخصوصاً عبور و مرور هزاران رأس اسب و قاطر و الاغ كه شبانه روز ادامه داشت ، هوای آن همیشه كثیف و آلوده و راهها و كوچه های تنگ و باریك آن همواره پر از گل و لجن بوده كه عبور از داخل بلده را مشكل می كرده است . به همین جهات و ملاحظات ، اگر كسی در آن عصر و زمان خود را علی آبادی معرفی می كرد و یا از منظره و زیباییهای آن سخن می گفت از آنجا كه علی آباد قهوه خانه ای بیش نبوده است از باب كنایه می گفتند : علی آباد هم شهره شده !!