اقتصاد، آموزش و مدیریت

اگر روند رو به کاهش آموزش به معنای: نیروی کار ارزان و مهارت ضعیف، صادرات موادخام، دارایی های ارزان قیمت و ارز ضعیف باشد کشور ایران در زمره کشورهایی است که از عدم آموزش نیروی تخصصی کار رنج می برد.

اگر روند رو به کاهش آموزش به معنای: نیروی کار ارزان و مهارت ضعیف، صادرات موادخام، دارایی های ارزان قیمت و ارز ضعیف باشد کشور ایران در زمره کشورهایی است که از عدم آموزش نیروی تخصصی کار رنج می برد.
در طول تاریخ، افرادی که از آموزش سطح بالایی برخوردار بوده اند استاندارد معیشتی خوبی داشته اند. آموزش بر ساختار مصرف، بهداشت عمومی و استاندارد زندگی کاملاً احاطه دارد. کاهش سطح آموزش در دنیای امروز ایران سبب وقوع پدیده های مشهودی از جمله فقر ، بحران مدیریتی و اقتصادی شده است که هر یک به تنهایی کشورها را به دور تسلسل و عقب ماندگی می رهاند. در این بین با توجه به همه کمبود ها مدیریت منابع ، از نیروی انسانی ناکارآمد گرفته تا مواد اولیه و خام صادراتی مستلزم تفکری نو در بنیه های آموزشی این کشور است که سالهاست به بیراهه می رود. اساسا مدیریت منابع ما را با دو گزینه مواجه می سازد اینکه با سرعت جریان زندگی شنا کنیم یا در این جریان غرق شویم. کلید موفقیت در عصر حاضر بخصوص در اقتصاد ، فناوری اطلاعات و آموزش می باشد که دومی از اهمیت بیشتری برخوردار است . تئوری اقتصادی مکتب اتریش می گوید: همانطور که دولت بودجه ملی را برای دفاع ملی و هزینه های سازندگی صرف می کند باید ۱۰% از آن را نیز در راه آموزش سرمایه گذاری کند . هر چند اهمیت آموزش بیش از این است و استفاده از فضای بیشتری از مغز انسان و اقتصاد را می طلبد . انسان باسواد زیاد مطالعه می کند. او کلید موفقیت است.
او توان موفق شدن را دارد ولی دیگران نه، و در عصر سرعت و عصر پیشرفت اینترنت همواره منابع جدیدی برای آموزش دادن پیدا خواهد شد. پذیرش مقررات در برنامه آموزشی باید اجباری شود زیرا مغز را به کار می-اندازد و این تفکر است که ملاک برتری مدیریتی است . اگر این اقدامات، از همان روز اول اجرا و پیاده سازی می شد دستاورد آموزشی کشور ها در اقتصاد و جامعه نمود بیشتری می داشت .
سال های سال همه ما شنیده ایم که جهان در بحران است، اوضاع به کلی ناجور است و امید به بهبود کم است. این حرف های عامیانه ساخته ی ذهن مردم است و دیدگاه های ضد و نقیضی ذهن آن ها را درگیر کرده است. این حرف ها نهایتا تا حدودی درست است بدیهی ست که هر قرن، دهه یا سالی مشکلاتی را در سطوح خرد و کلان با خود به همراه دارد. اما این انسان است که با استفاده از مغز خود (تفکر) بسیاری از این مشکلات را حل می کند؛ زیرا این سلول های خاکستری برای تفکر ساخته شده اند نه برای تنبلی. هیچ چیزی یک شبه تغییر نمی کند، به ویژه مسائل اجتماعی. روند فعلی برنامه ریزی آموزشی باید درس عبرتی باشد برای همه مدیرانی که برای کسب و کار درازمدت برنامه ریزی می کنندآنها باید بدانند هیچ چیزی یک شبه تغییر نمی-کند، به ویژه مسائل اجتماعی !
کارشناس ارشد اقتصاد
امیدامانی مله