پتانسیل واقعی فناوری و اهمیت نگاه عمیق به کاربردهای آن

وجود نگرش ژرف در مورد فناوری، مسئله مهمی است و نبود نگرش ژرف، مسئله ای تازه و تنها از سوی مردم عامی نیست. برای مثال توماس واتسون، بنیان گذار IBM پیش بینی می‌کرد متقاضیان کامپیوتر در جهان به ۵۰ نفر هم نرسند!

وجود نگرش ژرف در مورد فناوری، مسئله مهمی است و نبود نگرش ژرف، مسئله ای تازه و تنها از سوی مردم عامی نیست. برای مثال توماس واتسون، بنیان گذار IBM پیش بینی می‌کرد متقاضیان کامپیوتر در جهان به ۵۰ نفر هم نرسند!
توماس ادیسون یک‌بار گفته بود که منظور او از اختراع ضبط صوت این بوده که انسان‌های در حال احتضار بتوانند آخرین آرزوهای خود را ضبط کنند!
مارکنی مخترع رادیو نیز آن را دستگاهی در حد تلگراف (ولی بدون ‌سیم) می‌دانست که می‌تواند بین دو نقطه ثابت بکار بپردازد!
در آغاز پیدایش تلفن، بیشتر مردم گمان می‌کردند که بزرگ‌ترین کار این دستگاه نجات همسران کشاورزان از تنهائی دهکده‌ها است!
در سال‌های پایانی دهه ۱۹۵۰ میلادی، هنگامی‌که شرکت زیراکس پژوهش‌های ابتدائی در مورد نخستین دستگاه کپی برداری خود (زیراکس ۹۱۴) را آغاز کرده بود، از نظر مالی و نقدینگی زیر فشار قرار داشت. بنابراین تصمیم گرفت تا امتیاز آن را به شرکت IBM بفروشد.
IBM با شرکت مشاوره بسیار معروفی قراردادی بست تا در خصوص دستگاه تازه پژوهش بازار انجام دهد. نتیجه گزارش چنین بود: « اگر دستگاه زیراکس، بازار همه کاره های کاربنی، دیتوگراف و هکتوگراف را هم قبضه کند، حتی هزینه ساخت خود را نیز تأمین نخواهد کرد» و به این ترتیب IBM از خیر معامله گذشت!
به رغم آن پیش بینی ناامیدکننده، شرکت زیراکس تصمیم گرفت تا با پشتکار فراوان اختراع خود را به تولید برساند و فرض را بر این گذاشت که عاقبت راه استفاده مناسبی از این دستگاه پیدا خواهد شد تا امروز که می بینیم واقعا اینچنین شد.
ارائه ۳۰ نسخه از یک سند برای پخش میان گروهی از همکاران نیازی بود که پیش‌تر نمی‌شناختند. از آنجائی که تهیه ۳۰ نسخه به آسانی و ارزان میسر نبود کسی هم به فکر چنین نیازی و برآوردن آن نمی‌افتاد.
ژان بابتیست که از اقتصاددانان آغاز سده نوزدهم فرانسه است عقیده دارد که در موقعیتهای زیادی، ”عرضه، تقاضای خود را می‌آفریند.“ انسان تا چیزی را ندیده است نمی‌داند که آن را می‌خواهد و آنگاه که توان بدست آوردن آن را یافت دیگر نمی‌تواند بدون آن زندگی کند.
هیچ‌کس به زیراکس۹۱۴ نیازی نداشت، کسی نمی‌دانست که مشکلی دارد و این دستگاه می‌تواند آن را حل کند. ولی با معرفی دستگاه، آن نیاز خفته ناشناخته بناگاه سر بلند کرده و به احساس نیازی روشن و مسلط تبدیل گردید.
بنابراین، به سادگی نمی‌توان از مردم پرسید از یک فناوری در زندگی و کار خود، چگونه استفاده خواهند کرد. از مردم می‌توان پرسید که آیا شیر را در بطری شیشه ای بیشتر می‌پسندند و یا در پاکت‌. پاسخ آسان خواهد بود، زیرا هر دو را آزموده، به ویژگی‌های آن‌ها آگاهی دارند. ولی آنگاه که پژوهشگران بازار، نظر مردم را درباره دستگاه فتوکپی که سابقه ای نداشت جویا شدند، پاسخ این بود که با این بها جانشین ارزنده ای برای کاغذ کاربن نیست. این حرف کاملا درست بود اما دستگاه زیراکس کاربرد دیگری داشت که دیده نشده بود (تکثیر در تعداد محدود) و اصولا نمی بایست به عنوان جایگزین کاغذ کاربن دیده می شد!
این حکایت، حکایت نگاه باز به کاربردهای فناوری، است!
در پایان تکرار این نکته ضروری است که: جایی به دنبال پتانسیل واقعی فناوری بگردید که پاسخی به مشکلی بدهد که انسان از وجود آن بی خبر باشد.

منبع: کتاب مهندسی دوباره شرکتها، تالیف: مایکل همر و جیمز شامپی، ترجمه عبدالرضا رضائی نژاد
ایثار باتمان قلیچ