«دعوت» به صلح و مذاکره

نگاهی به «چ» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا

روز گذشته بالاخره با حضور عوامل، بازیگران و جمعی از چهره‌های فرهنگی و سیاسی، فیلم «چ» حاتمی‌کیا به طور رسمی رونمایی شد. «چ» باوجود این‌که داستان دو روز از زندگی دکترمصطفی چمران را در پاوه سال ۵۸ به تصویر می‌کشد، اما در عین حال بشدت اثری سازگار با وضع این سال‌ها و روزهای ما و به عبارت بهتر فیلم زمانه است.

هشدار و تلنگری که ابراهیم حاتمی کیا به عنوان فیلمسازی متعهد و دغدغه مند درخصوص پرهیز از افراطی گری و مجادلات عبث و فرسایشی سیاسی و جناحی می دهد را نباید ساده گرفت و پشت گوش انداخت.

سردار بی نشان سینمای جنگ با وجود اذعان همیشگی به همه ارزش های مقدس دفاع و مبارزه، از تقبیح جنگ می گوید و از زبان چمران همگان را به صلح «دعوت» می کند. انتخاب شهید چمران به عنوان شخصیت اصلی قصه، جدا از ارادت و احترام به یکی از قهرمانان ملی ما، نشان از هوش و درایت نویسنده و کارگردانی دارد که بخوبی به احوال و شرایط جامعه خود آگاه است و اشراف دارد.

حاتمی کیا می داند که با محور قرار دادن شخصیت بزرگی چون چمران می تواند دو مقوله متضاد و متعارض جنگ و صلح را به یکدیگر پیوند بزند. عمو ابراهیم می داند که راه صلح، ناگزیر و متاسفانه از جنگ می گذرد و برای این منظور چه محمل و بستری بهتر از روایت زندگی شهید دکتر مصطفی چمران.

در نگاه اول عرفان و سیر و سلوک معنوی را قرابتی با هیچ جنگ و نبردی نیست، اما چمران آن دستِ آرامش بخشی است که از آستین جنگ یا بهتر است بگوییم دفاعی مقدس بیرون می آید تا آبی بر آتش خشم و جهل و افراطی گری بنشاند.

چمران و چمران ها جنگ طلب نبودند و تنها برای میانجیگری و پایان دادن به کشتار و جنایت آدم هایی به دور از آدمیت به میدانگاه های نبرد گام می گذاشتند و تا مجبور نمی شدند کت و شلوار و رفتار متمدنانه مبتنی بر مذهب و عرفانشان را با لباسی چریکی و واکنشی خصمانه معاوضه نمی کردند.

یکی از زیباترین صحنه های نمایش روحیه عرفانی و صلح طلبانه چمران در جایی از فیلم «چ» به تصویر کشیده می شود که اختلاف دو گروه همرزم کُرد و پاسدار بالا می گیرد و به روی هم اسلحه می کشند.

درست زمانی که بیم اتفاقی ناگوار می رود و انگشت های اشاره دو طرف فاصله چندانی با ماشه ها ندارد، چمران همه را به صدای اذان ارجاع می دهد و به صورت تلویحی آنها را به برپایی نماز و برقراری صلح و آرامش فرامی خواند.

شهید چمران در یکی از دعاها و دستنوشته هایش به ماجرای ابراهیم و قربانی شدن فرزندش اسماعیل اشاره می کند و می گوید: خدایا، تو می خواستی این قربانی هرچه باشکوه تر باشد، لذا دوستانم را و فرزندانم را و عزیزترین کسانم را به قربانی پذیرفتی و مرا در آتش اشتیاق منتظر گذاشتی. حالا ابراهیم سینما نیز پس از سال ها با روایت مقطع کوتاهی از زندگی و مبارزه عرفانی چمران و با وجود سپری شدن سه دهه از شهادت واقعی اش، همچنان او را در آتش اشتیاقی ابدی برای شهادت منتظر نگه می دارد.

علی رستگار