تیتراژ باید با روح اثر همراه باشد

رضا یزدانی از خواندن ترانه‌های تیتراژ سریال‌های تلویزیونی می‌گوید

رضا یزدانی از آن خوانندگان گزیده‌کاری است که با روح و درونمایه قصه ارتباط برقرار می‌کند و پا به پای کارگردان و بازیگران و دیگر عوامل در پشت صحنه فیلم‌ها و سریال‌هایی که خواندن تیتراژ آنها را به عهده گرفته است، حضور پیدا می‌کند. او فیلمنامه را می‌خواند و از نزدیک قصه را لمس و درک می‌کند. یزدانی با سختگیری بسیار انتخاب می‌کند و معتقد است ترانه و آواز فیلم‌ها و سریال‌ها زمانی دلنشین می‌شود که از دل برآید و روح و ماهیت داستان در آن نهفته باشد و این اتفاق با سعه‌صدر و صرف زمان کافی برای ساخت موسیقی امکان‌پذیر می‌شود. با رضا یزدانی درباره کم و کیف موسیقی تیتراژ در تلویزیون گپ و گفتی داشته‌ایم.

موسیقی و آواز تیتراژ می‌تواند افزایش مخاطب را برای یک مجموعه همراه داشته باشد؟

بارها دیده شده سریال خوب سبب دیده شدن موسیقی و برعکس موسیقی و آواز خوب، موجب افزایش مخاطب یک سریال شده است. اگر چهار رکن اساسی متشکل از ترانه، ملودی، موسیقی و تنظیم بخوبی کنار یکدیگر قرار گرفته باشند به یقین کار خوبی ساخته خواهد شد که می‌تواند در جذابیت هر چه بیشتر سریال‌ها تاثیرگذار باشد.

به نظر شما خواندن تیتراژ مجموعه‌های تلویزیونی چقدر در شهرت خواننده‌ها تاثیر دارد؟

به هر حال رسانه ملی به‌عنوان پرمخاطب‌ترین رسانه در کشور تاثیر بسیاری در دیده شدن اثر یک خواننده و به دنبال آن شهرت او دارد. من این تجربه را در سریال «مرگ تدریجی یک رویا» داشتم. این کار تاثیر بسیاری در دیده شدن کارهایم داشت و عموما این اتفاق برای خواننده‌ها با شدت و ضعف متفاوت رخ می‌دهد. البته من اغلب تیتراژ فیلم‌های سینمایی خوانده‌ام و می‌توانم بگویم بیشترین کار سینمایی را با بهترین کارگردان‌های سینما انجام داده‌ام.

دلیل حضور کمرنگ شما در تلویزیون چیست؟

نمی‌دانم دلیلش چیست، شاید چون تاکنون بیشتر در سینما فعال بوده‌ام. البته من سختگیری‌های خودم را دارم، همان‌گونه که کارگردان‌ها دارند، چراکه پیشنهادهای متعددی از سوی کارگردان‌های تلویزیون داشته‌ام، اما سعی کرده‌ام گزیده‌کار باشم. قطعا اگر تعدد صداها بیشتر و جنس آنها متفاوت شود موسیقی در رسانه ملی از مقبولیت بیشتری برخوردار خواهد شد.

به فیلمسازان تلویزیونی برای استفاده بهتر از موسیقی تیتراژ چه پیشنهادی دارید؟

خواننده، ترانه‌سرا، آهنگساز باید با داستان و فیلم زندگی کنند. من هنگام خواندن تیتراژ یک اثر بارها سرصحنه می‌روم و فیلمنامه را می‌خوانم و طی صحبت‌هایی که با کارگردان انجام می‌دهم به یک نقشه خوب برای اجرا و خواندن تیتراژ می‌رسم و این اتفاق باید در تلویزیون هم رخ دهد، نه این‌که پس از پایان تصویربرداری به یاد ساخت موسیقی تیتراژ بیفتد، چراکه در این صورت تیتراژ با روح مجموعه همخوانی نخواهد داشت و هر کدام به‌یک سو می‌روند. باید وقت گذاشت تا حاصل کار جذابیت داشته باشد. این‌که به خواننده بگویند یک هفته تا پخش مجموعه باقی‌مانده، واقعا به کار لطمه می‌زند.


مریم احمدی