نقد و تحلیل فیلم "استرداد"

"استرداد" ساخته علی غفاری فیلمی پر لوکیشن است. هوای سرد مسکو، دریا و کشتی، بندر، جاده، راه آهن و ترن نشان می دهد که فیلمبرداری، طراحی صحنه و لباس و دیگر عناصر و عوامل فنی، کار سخت و طاقت فرسایی داشته اند که در مجموع قابل قدر دانی است.

"استرداد" ساخته علی غفاری فیلمی پر لوکیشن است. هوای سرد مسکو، دریا و کشتی، بندر، جاده، راه آهن و ترن نشان می دهد که فیلمبرداری، طراحی صحنه و لباس و دیگر عناصر و عوامل فنی، کار سخت و طاقت فرسایی داشته اند که در مجموع قابل قدر دانی است.
فیلم "استرداد" روایتی از یک رویداد تاریخ معاصر است که می توان آن را در شمار فیلم های تاریخی قرار داد. نزدیک بودن این رویداد به دوران حاضر باعث برتری فرامتن بر اثر شده است. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و چند سال قبل و بعد از آن یکی از بزرگترین و تاثیر گذارترین رویدادهای دوران تاریخ معاصر ایران است آن چنان که مواردی از آن هنوز هم جزو خط قرمزها به حساب می آید و نمی توان به راحتی به آن نزدیک شد. اما "استرداد" بار دیگر نشان می دهد سینما چگونه می تواند رویدادهایی را که مرده و فراموش شده به نظر می رسند را دوباره زنده کرد و موضوع روز قرار داد. به نظر می رسد سازندگان فیلم برای اجتناب از حواشی دردسر ساز، این رویداد را از قبل و بعد از آن جدا نموده و به صورت مجرد دستمایه ی یک فیلم قرار داده اند، در حقیقت انتقال بیش از یازده تن طلا در یک مسیر طولانی و حوادثی که ممکن است در کمین آن باشد ظرفیت دراماتیزه شدن را در خود دارد اما از سویی دیگر برش این رویداد از سایر زمینه های تاریخی در متن فیلم نیز تاثیر زیادی گذاشته است.
بدین ترتیب باشخصیت هایی بدون گذشته و آینده و بدون ربط منطقی درون فیلم رو به رو هستیم برای مثال شخصیت اصلی فیلم سرهنگ فرامرز تکین (حمید فرخ نژاد) و همچنین روزنامه نگار (علی روئین تن) تا آخر فیلم مشخص نمی شود که آیا آنها افرادی مذهبی، ملی، توده ای، وفادار به سلطنت یا احتمالا به جای دیگری وابسته هستند یا خیر. به همین دلیل این فیلم بیشتر از ناحیه خودی ها و دوستان سابق فیلمسازان نواخته شده زیرا انتظار نداشتند که با هزینه های میلیاردی، فیلم به نفع رژیم گذشته از کار درآید چرا که برداشت آنها از قهرمان داستان، سرهنگی که وطن دوست معرفی می شود آن هم بعد از کودتا چیزی جز افسر وفادار به آن رژیم نیست و همچنین رسیدن محموله طلا چه به بانک ملی یا بانک سوئیس موفقیت بزرگی در باز پس گیری خسارات یا بدهکاری از یک رژیم ابر قدرت اشغال گر است که به وسیله رژیم سلطنتی به سر انجام رسیده است. از سویی دیگرسازندگان فیلم ازبرخورد سیاسی وغیر منصفانه گله می کنند و در خواست دارند تنها در مورد متن فیلم قضاوت شود اما باید به این دوستان یادآور شد که هنگامی که به مدیریت حاکم نزدیک می شدید و از مواهب رانتی آنها استفاده می بردید می بایست به فرامتن آن نیز می اندیشدید.
اما در هر صورت این فیلم خواسته یا نا خواسته یاد آور یک گذشته ی دردناک می شود، اشغال ایران درجنگ جهانی دوم و خسارت های فراوانی که گذشتگان از این بابت متحمل شدند، گفتگوهایی که اکنون در مورد اینکه آیا این محموله تحویل ایران داده شده یا خیر واگر به ایران رسیده بابت بدهی بوده و یا خسارت جنگ، همچنین افرادی – به خصوص جوانان- که کمتر از این رویداد و حواشی آن آگاه بودند را تشویق به بازخوانی تاریخ می کند چه آنکه منابع فراوان و مستندی نیز برای مطالعه وجود دارد که می تواند این فیلم را بیش از گیشه ارزشمند کند. نگارنده امید دارد دوستان فیلمساز بتوانند با استفاده از شرایط جدید و توانایی های بزرگ سینما در جهت روشنگری جامعه تلاش نمایند.

زهره نبی زاده - کارشناس ارشد سینما
چاپ شده در روزنامه اسرار ۳۰/۰۹/۹۲ شماره ۲۴۴۳