دربند

دربند به شکل پرتاکیدی روایت و ساختار نفس عمیق را یادآوری می‌کند

دربند به شکل پرتاکیدی روایت و ساختار نفس عمیق را یادآوری می‌کند که برای وجوه اشتراک آنها می‌توان به این موارد اشاره کرد:
پرسه شخصیت اصلی در شهر و اجتماع، استفاده از چاشنی طنز برای تعدیل لحن تلخ داستان، راهکار دوربین روی دست نه به شکل اغراق آمیز بلکه کاملا در خدمت موتیف‌های معنایی فیلم، معرفی نازنین بیاتی به مانند مریم پالیزبان به عنوان بازیگری مستعد و آینده‌دار، فرم روایی دایره‌وار که به مانند نفس عمیق در ابتدای فیلم سکانسی رازآلود وجود دارد که در انتها قرار است به آن ارجاع داده شود، توجه به صدای خارج از کادر و... که نشان می‌دهد شهبازی بعد از ساخت عیار ۱۴ که آشنایی‌‌زدایی از یک روایت کلاسیک بود، دوباره به فضای ملموس و باورپذیر نفس عمیق برگشته است، اما تنها وجه اختلاف این دو فیلم که می‌توان به عنوان نقطه ضعف دربند به حساب آورد، مضمون تکراری و موضع منفعل فیلمساز نسبت به معضلات اجتماعی است.
اگر در نفس عمیق از زاویه‌یی کمتر دیده شده و دیگرگون، به مشکلات و زندگی روزمره نسل جوان جامعه توجه شده بود در دربند روایت در حد و اندازه پیام‌دهی و تعلیم اخلاقی و آموزشی ظاهر شده است طوری که تهران را جایی شلوغ و خطرناک و آدم‌هایش را ریاکار و حیله‌گر ترسیم می‌کند و همین بسنده کردن به روایتی ایدئولوگ و اخلاق‌گرا و محافظه‌کار باعث می‌شود که با پایان یافتن فیلم، هرگونه امکان تاویل‌پذیری و خوانش مجدد از مخاطب سلب شود، چرا که هیچ گونه سفیدنویسی در متن، تاخیر در معنا و هویت مستقل و دغدغه‌مند در آن یافت نمی‌شود برعکس نفس عمیق که به خاطر روایتی موجز و معجز، منجر به همذات‌پنداری مخاطب می‌شد، به عبارت بهتر، شخصیت‌پردازی متناقض نازنین و تیپ‌گونگی دیگر شخصیت‌ها و علت و معلول‌های شتابزده باعث شده است که اجرای خلاقانه شهبازی و دیگر عوامل فیلم نتواند به نتیجه‌یی فراتر از یک فیلم خوب منجر شود.

محسن جعفری‌راد