فلوت سحرآمیز

درباره سیروس حدادی و هنرش

«سیروس حدادی» را از جوانی می‌شناختم. آدم بسیار فعالی بود؛ چه در زمینه‌ کار، چه در تدریس. زمانی که شناختم‌اش، مشغول تدریس در یکی از کلاس‌هایی بود که در خیابان نادری برپا می‌شد و من هم در آنجا تدریس می‌کردم. در آنجا با او آشنا شدم. همکاری ما حدود سال ۱۳۴۱ یا ۱۳۴۲ در رادیو شروع شد. آنجا بود که دریافتم چقدر خانواده‌دوست است. همسر گرامی‌‌اش را چندبار با او دیدم. روابط‌شان خیلی دلنشین بود و صمیمانه همدیگر را دوست داشتند. در رادیو که با هم همکار شدیم، می‌دیدم نوازنده‌ای است که موسیقی ایرانی را خوب می‌شناسد. فلوت یک ساز اروپایی است و برای اجرای بعضی از نت‌هایی که در مقامات موسیقی ایران وجود دارد، ناقص است. یعنی فلوت امکانات اجرایی مقامات موسیقی ایرانی را ندارد.
حدادی با تمهیداتی خاص مثلا با تغییر فرم لب یا فشار دمیدن باد، آن نت‌های خاص را در موسیقی ایرانی می‌نواخت. ما تعداد کمی از این دست نوازنده‌ها داشته‌ایم. یکی از این نوازنده‌ها «سلیم فرزان» بود که نوازنده‌ کلارینت بود و یکی هم سیروس حدادی که این دو، همیشه کنار هم می‌نشستند. در ارکستر «گلها» هم ابتدا آقای «نراقی» نوازندگی می‌کرد و بعد هم حدادی آمد و با سلیم فرزان و دوستان دیگر همکار بود. اینها چند نفری بودند که موسیقی ایرانی را خوب درک و اجرا می‌کردند. موسیقی ایرانی موسیقی خاصی است یعنی شناخت لازم دارد، فقط با تکنیک آن، مقصود حاصل نمی‌شود. باید موسیقی ایرانی را خوب شناخت و برای شناختنش هم باید بتوان بدون ساز آن را زمزمه کرد و خواند تا وقتی نوازنده‌ای می‌خواهد از ساز خودش آن صداها را بیرون بیاورد، قبلا آن صداها را در باطن خود شنیده باشد.
باید در ضمیر خود آن صداها را بشنود. آقای حدادی از این دست نوازندگان بود. این صداها را درون خود می‌شنید و با ساز‌اش به شنونده منتقل می‌کرد. این، مهم‌ترین خصوصیت و مهم‌ترین امتیاز سیروس حدادی یا نوازندگان دیگری مثل سلیم فرزان بود که فقط با تکنیک ساز خودشان به شیوه‌ موسیقی غربی آشنا بودند. این امتیاز خیلی خوبی بود که بیشتر صدای فلوتی که از ارکستر گل‌ها شنیده می‌شد صدای فلوت حدادی بود و قبل از آن صدای آقای نراقی که ایشان هنوز هم در قید حیات هستند و برایشان آرزوی طول عمر می‌کنم. ایشان هم نوازنده‌‌ خیلی خوبی هستند. البته نمی‌توانیم بگوییم ایشان فقط در کارهای من اجرا داشتند چرا که در کارهای دیگران هم اجرا کردند.
اما صدای فلوتی که در اغلب قطعات ارکستر گل‌ها شروع می‌شود، صدای فلوت حدادی است. می‌توانم بگویم یکی از مهم‌ترین کارهای تکنوازی ایشان همین«گذر عمر» بوده. یادم می‌آید یک روز حدادی از من خواست ترتیبی دهم قطعه‌ای در سه‌گاه اجرا شود (سه‌گاه از آن مقاماتی است که نواختنش با فلوت دشوار است) دوست داشت این قطعه را که آقای قوامی خوانده‌اند، با فلوت بزند. خواست این کار را برایش انجام دهم که من هم این کار را کردم و گمان می‌کنم آن هم با پیانوی آقای معروفی و صدای قوامی است.

فرهاد فخرالدینی