خاموش شد ستاره؟!

دو روز پیش نزدیک ایستگاه متروی میرداماد، یعنی چند قدم آن طرف‌تر از تحریریه جام‌جم، چشمم به مرد بلندقامت و سیه‌چرده‌ای افتاد که موهایش را از ته تراشیده بود و عینک تیره‌ای به چشم داشت.

دو روز پیش نزدیک ایستگاه متروی میرداماد، یعنی چند قدم آن طرف‌تر از تحریریه جام‌جم، چشمم به مرد بلندقامت و سیه‌چرده‌ای افتاد که موهایش را از ته تراشیده بود و عینک تیره‌ای به چشم داشت.

پیراهن روشن آستین کوتاه، شلوار شش جیب و کفشی پوتین مانند و دست های بازکرده و راه رفتن به شیوه ورزشکاران و پهلوانان که درمجموع شمایلی از او می ساخت که نگاه نکردن و فراموش کردن آن کار سختی بود، اما گویی سینما خیلی بی رحم تر از این حرف هاست که حرمت ستارگان و چهره هایی چون جمشید هاشم پور؛ همان مرد مورد اشاره را نگاه دارد و انگار فراموش کردن عامدانه آدم ها، بخشی از قانون بی انصاف سینماست.

خبر حذف عکس هاشم پور و جایگاه نامناسب نام او در تبلیغات فیلم «استشهادی برای خدا» که این روزها در شبکه نمایش خانگی توزیع شده است، به هر دلیلی که باشد، اتفاق خوبی نیست.

هم از این نظر که هاشم پور در این فیلم به زیبایی نقش یک راهبان قدیمی قطار را بازی می کند که خودش از آن به عنوان دشوارترین نقش دوران بازیگری اش یاد کرده است و هم از این جهت که او روزگاری ستاره بی چون و چرای سینمای بی ستاره ما بود.

جمشید آریا با آن سر طاس اش در دهه ۶۰ و ۷۰ بروبیایی داشت و تهیه کنندگان، کارگردانان، سینماداران و تماشاگران به برکت حضور ستاره وار او از لذت و موفقیت سیراب می شدند.

در سال های پایانی دهه ۷۰ و بعدتر فرارسیدن دهه ۸۰ ژانر اکشن در سینما افول کرد و رو به خاموشی گرایید.

البته آریای سابق هوشمند بود که با آگاهی و شناخت درست زمانه، رویکرد خود را تغییر داد و در فیلم ها و نقش هایی بازی کرد که وجه دیگری از توانایی های او را به نمایش می گذاشت.

تاثیر مرحوم رسول ملاقلی پور با فیلم «هیوا» بر دوران جدید کاری هاشم پور غیرقابل انکار است، البته پیشتر از کارگردان «قارچ سمی» فیلمسازان دیگری حتی در دوران اوج گونه اکشن و حادثه ای هم استفاده های مناسبی از وجه هنرمندانه « زینال بندری» کردند. «مادر»، «پرده آخر» و «روز باشکوه» نمونه های خوبی در این زمینه است.

شاید کارنامه هاشم پور خطاها و لغزش های ریز و درشت داشته باشد، اما نمی توان منکر محبوبیت و توانمندی او و هوشمندی اش در حفظ شمایل موفق طی بیش از یک دهه و پس از آن تغییر مسیر درست و به جایش شد.

کم کاری و غیبت او در این سال ها نیز به سازوکارهای بی حساب و کتاب سینمای بیمار ما مربوط می شود که نمی داند از بازیگر شایسته ای چون او، چگونه بهره بگیرد.

علی رستگار