مهرجویی، چه خوبه که برگشتی

داریوش مهرجویی فیلمساز بزرگی است که نزدیک به نیم قرن فیلم می سازد او دوران متفاوتی را دیده است که نسل حاضر برخی از آن را اصلا ندیده و نسل پیشین نیزدربخش هایی از آن دوران کودکی خردسال بوده است.

شاید گزاره "از این هنرمند انتظار چنین اثری را نداشتم." یا گزاره هایی شبیه به این را از عامی ترین مخاطبان تا صاحب نظر ترین آنها بارها شنیده باشید این نوع گزاره ها ناخودآگاه به این مطلب مهم اشاره دارد که تاویل و تفسیر یک متن (اثر) بدون فرامتن ممکن نیست و بارزترین فرامتن یک اثر، آفریننده متن است و مهم ترین عامل تاثیر گذار بر آفرینش اثر زمینه های پیدایش آن متن می باشد که شامل تمامی عناصر و عوامل اجتماعی پیرامونی و باورهای صاحب اثردر آفرینش آن می باشد.
داریوش مهرجویی فیلمساز بزرگی است که نزدیک به نیم قرن فیلم می سازد او دوران متفاوتی را دیده است که نسل حاضر برخی از آن را اصلا ندیده و نسل پیشین نیزدربخش هایی از آن دوران کودکی خردسال بوده است. در این پنجاه سال تحولات اقلیمی، منطقه ای و جهانی زیادی به وقوع پیوسته که هر کدام تغییرات بزرگ اجتماعی را به دنبال داشته است. آیا اوضاع اجتماعی قبل از انقلاب با بعد از آن یکی است؟ آیا دهه های اول انقلاب با دهه ی اخیر مشابه است؟ پس چگونه انتظار داریم "گاو"، "اجاره نشین ها"،"هامون"، "میهمان مامان" و "چه خوبه که برگشتی" شرایطی یکسان داشته باشند؟ آیا دوره حاکمیت آقای شمقدری و همفکرانش بر سینمای ایران با دوره مرحوم سیف الله داد یکی است؟ چگونه برخی از مخاطبان و منتقدان نشانه گذاری های مهرجویی را در نمی یابند؟ آیا اقتباس از گوگول، هجو نویس دوره تزاری، بیهوده است؟ آیا تیتراژ فیلم و تاکید بر شطرنج بازی در سراسر متن و همچنین اشاره به فیلم "شطرنج باز" ساخته ساتیا جیت رای، تصویری از حال و روز مدیریت جامعه ما در این چند ساله نزدیک نیست؟ آیا دزد سوم در "چه خوبه که برگشتی" وکیل مرآتی (همایون ارشادی) که دکتر یاسمین (مهناز افشار) را می قاپد و سر دکتر فرزاد (حامد بهداد) و مهندس کامران (رضا عطاران) را در حالی که ابلهانه با هم در ستیزند بی کلاه می گذارد، گوشزدی از دزد بغداد و کابل که در همین نزدیکی اردو زده است نمی باشد؟
خوشبختانه این پیشگویی فیلمساز با هوشیاری مردم خردادی رخ ننمود و براین قائله مهر خاتمه، زده شد. باشد که با اعتدال و خرد ورزی راه بر عیاران بسته و شادی بهار ارمغانی برای همگان باشد.
آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود / عاقبت در قدم باد بهار آخر شد

زهره نبی زاده
کارشناس ارشد سینما
چاپ شده در روزنامه اسرار ۶/۰۴/۱۳۹۲ ، شماره ۲۳۰۱