قبل از آنکه بخواهم شخصیت «جیمز نچوی» را معرفی کنم و بگویم که او کیست، متولد چه سالی است یا در کجا و چگونه زیسته است، برای من مهمتر از هر چیز، شناخت و معرفی اندیشه اوست، البته منکر …
قبل از آنکه بخواهم شخصیت «جیمز نچوی» را معرفی کنم و بگویم که او کیست، متولد چه سالی است یا در کجا و چگونه زیسته است، برای من مهمتر از هر چیز، شناخت و معرفی اندیشه اوست، البته منکر شناخت ویژگیهای شخصی عکاس نیستم، بلکه این شناخت را لازم و ضروری میدانم، اما آنچه که مهمتر است شناخت اندیشه و جهانبینی اوست. کسب اطلاعات پیرامون ویژگیهای شخصی او با یک جستوجوی اینترنتی قابل دسترس است. برای آشنایی با جیمز نچوی باید به کتاب «دوزخ» مجموعه عکسهای او مراجعه کرد. به اعتقاد من هر انسانی دیدگاه منحصر به فردی نسبت به جهان پیرامون خود دارد و هر دیدگاه منحصر به فردی نیز منتقدان مخصوص به خود را دارد. آنچه که نگاه نچوی را به جهان پیرامون خود منحصر به نچوی میکند نگاه انسانی و نگاه جهانی او به «انسان» است. منتقدان نچوی اما نسبت به این نگاه او با مصداق «شتر دیدی، ندیدی» رفتار میکنند و از نگاه انسانی او به سادگی میگذرند. دورانی که در آن زیست میکنیم، جهانی سرشار از خبر و تولید خبر است.
این جهان میتوانست بر ستونهایی چون اخلاقیات، صلح و مناسبتهای بشردوستانه استوار باشد و «خبر» به جای آنکه ساقی جنگ، فقر و دشمنی باشد! سوغات صلح، رفاه و دوستی قرار بگیرد. آنچه که به عنوان خبر (درست یا نادرست) از طریق رسانهها، شبکههای اینترنتی، روزنامهها و... به سمع و بصر جامعه میرسد یا برای تفنن است یا برای انحصار سیاست و سرمایه! جای بسی تاسف است که خبرهایی چون گرانی سکه و ارز عدهای را به تکاپو میاندازد و برای آنان روزگار میسازد، اما کمی آن طرفتر خبرهایی چون جنگ، کشتار، ظلم و ستم در محاق میماند و خُلق بسیاری را به تنگ میآورد و خسته میکند! گویی ندیدن و نشنیدن چیزی، دلیل بر نبودن آن است. اینجاست که دوزخ نچوی فریاد میزند و خبرهای ناگواری را به ما گوشزد میکند! تا ما را در «واقعیت» جهانی که زیست میکنیم بیدار کند و برای تغییر این واقعیت تلخ چارهای سنجیده شود. بیتردید، آتش جنگ با اندیشه و تصمیم انسانهایی به بار میآید که برای خاموشی آن، جهان نیاز به شخصیتهای آتشنشانی چون نچوی دارد.
او با عکسهایش جهان شعلهور شده جنگ را خاموش میکند. همانطور که میدانیم از ویژگیهای شخصی نچوی اطلاعات کمی در دست داریم و این خود نشاندهنده اندیشه و شخصیت اوست. او اهل از خود گفتن و تبلیغ خود نیست. او اندیشه خود را به وسیله عکسهایش با ما درمیان میگذارد. دنیای ذهنی نچوی آنچنان فراخ و گسترده است که برای شناخت و همراه شدن با او باید به تولیدات و خلاقیتهای او مراجعه کرد. عکسهای نچوی ما را به وادی هنر مفهومی میکشاند؛ هنری که تکیه به فهم مخاطب دارد؛ فهمی که به ترجمان فکر هنرمند راه مییابد. در چنین حالتی با یک نوع ترجمه فکر روبهرو میشویم؛ ترجمهای که حضور نقادان و استادان این رشته را میطلبد. امیدوارم اندیشههای نچوی با نقدهای راهگشایی که میشود به جهان ما راه یابد. به امید آن روز.
آرش کمالی
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است