جاودانگی هنرمند

جاودانگی هنرمند مانند ماندگاری پرتره ای است كه كشیده است. اگر شخصی كه پرتره اش را پرداخته اند، فایده ای از بی زمانی اش می برد، هنرمند نیز حظی از جاودانگی اش خواهد برد. بهره هنرمند …

جاودانگی هنرمند مانند ماندگاری پرتره ای است كه كشیده است. اگر شخصی كه پرتره اش را پرداخته اند، فایده ای از بی زمانی اش می برد، هنرمند نیز حظی از جاودانگی اش خواهد برد. بهره هنرمند از جاودانگی اسمش به اندازه خوشی یك دختر مدل نقاشی از كشیده شدنش توسط نقاش و یا یك راننده جاده ای از وام گرفته شدنش توسط قصه نویس، شاید باشد. از نویسنده و نقاش فقط یك نام می ماند. جاودانگی هنرمند یك توهم است. او نابود می شود و مثل همه می میرد و از او اسمی می ماند و عكسی. چه تفاوت می كند صاحب اثر كیست. یكی از میلیون ها اسم و زندگینامه و عكس موجود در جهان. او می تواند هركسی باشد. آثار به جا مانده از شاعران هنرمندان و نویسندگان متعلق به تمام جهان است. مانند موسیقی پرندگان، ابرهای آسمان. آثار آنها به نسبت خوب بودنشان بار ها خوانده می شوند كه ما خوب بودن را به معنی جاودانگی گرفته ایم.
می دانیم كه مردم به سریال ها و فیلم های سانتی مانتال۱ بیشتر گرایش دارند تا هنر تامل برانگیز ولی در عین حال معتقدیم تاریخ اشتباه نمی كند و سره می ماند.
ولی معلوم است كه مخاطب هنر ناب در اعصار بعدی هم همان قلیل مخاطبانی هستند كه در زمان تولد اثر مورد خطاب این شكل هنر بودند و جامعه تا هر تفكر فاخری را مضحك نكند به او روی خوش نشان نمی دهد. بر سردر مغازه خرازی، پیكاسو می نویسیم و حافظ را به یك شیرازی فال گیر تقلیل می دهیم امروز به همان نسبت ویتگنشتاین خوانده می شود كه هنوز مرحوم نشده بود منظور از نسبت، ترجمه به زبان های دیگر و فراگیری رسانه ها و جمعیت بیشتر امروز است و یا به نظر شما امروز مشهور ترین هنرمند ایرانی حافظ بیشتر از زمان حیاتش فهمیده می شود مولفان یكسونگر در زمانه خودشان مقبول ترند و مولفانی كه از آثارشان تعابیر متعدد می شود ماندگارتر. ولی مگر تولستوی كمتر از داستایفسكی خوانده می شود هنرمندان مرده حكما تا حالا صدكفن پوسانده اند ولی با تعابیر زیبا می گوییم نه نه هنرمند نمی میرد و هنرمند تا پایان تاریخ زنده است و الخ. ون گوگ، فریدا، كافكا، هدایت و سپهری در زمان حیات كوتاهشان از تنهایی با سایه و آفتاب هم صحبت بودند و تا قیامت نیز خواهند بود. در وقت خوانش اثر باید بارها به یاد بیاوریم كه خالق اثر مرده است و به جای مرثیه سرایی و قهرمان پروری به خود اثر بپردازیم. فیلم، كتاب و موسیقی را تنها و بی مالف، ببینیم و بخوانیم و بشنویم. آنچه زنده است اثر است كه زندگی آن نیز بر اثر تكرار خوانده شدن نیست، بلكه با سعی مخاطب است كه جان می گیرد. خواننده باید از اثر هنری متاثر شود. زنده شود یا لااقل مریض شود.

پی نوشت:
۱ اثر سانتی مانتال: اثری كه می خواهد به زور، احساسات مخاطب را برانگیزاند.
ابوالفضل شاهی