بیژن پاکزاد به روایت خودش

۱) از همان کودکی احساس می‌کردم فرد مشهوری می‌شوم. پدرم می‌خواست من دکتر یا وکیل شوم. رشته تحصیلی‌ام مهندسی بود که هیچ علاقه‌ای به آن نداشتم، همه شوق من به طراحی بود و با علاقه …

۱) از همان کودکی احساس می‌کردم فرد مشهوری می‌شوم. پدرم می‌خواست من دکتر یا وکیل شوم. رشته تحصیلی‌ام مهندسی بود که هیچ علاقه‌ای به آن نداشتم، همه شوق من به طراحی بود و با علاقه وصف‌ناپذیری به آن می‌پرداختم. از سوئیس به آمریکا رفتم و در آنجا در رشته بازاریابی به تحصیل پرداختم و همانجا این فکر در من قوت گرفت که مد اروپا را به آمریکا بکشانم.
۲) من به تک‌تک مشتریانم اهمیت می‌دهم. هدف من همیشه شناختن مشتری و توقعات او بوده، حتی امروز نیز با اینکه تعداد مشتریانم بسیار زیاد شده است تک تک آنها را می‌شناسم. به عنوان مثال لباس یک ستاره سینما باید با یک قاضی دادگاه متفاوت باشد، وقتی لباس را برای فردی طراحی می‌کنم باید بدانم که او در آن لباس چه خواهد کرد. در مورد من لطیفه?ای ساخته‌اند با این مضمون که افراد مانند وودی آلن داخل فروشگاه می‌شوند و مانند کری گرانت خارج می‌شوند.
۳) سال‌های زیادی طول کشید تا عطری را بسازم که متفاوت باشد، حتی طرح شیشه آن ۸۰۰ بار پیش‌نویسی شد تا اینکه مورد قبول من قرار گرفت. من عطر زنانه نمی‌خواستم. مخصوصا که لباس‌های من همگی مردانه هستند، از همین‌رو با زنان بسیاری گفت‌وگو کردم تا بدانم چه بویی را برای مرد می‌پسندند و نهایتا موفق شدم در سال ۱۹۸۸ عطر مردانه بیژن را تولید و جایزه اسکار نیویورک را برای بهترین عطر دریافت کنم. البته بعدها عطر زنانه هم تولید و به پاس قدردانی از زنانی که همواره حامی من بوده‌اند، به ایشان تقدیم کردم.
۴) من از اینکه تولیداتی منحصر به فرد دارم، لذت می‌برم من به کار کردن هفت روز هفته نیاز ندارم، اما این کار را انجام می‌دهم چون به کارم عشق می‌ورزم.
۵) موفقیت من نتیجه مطالعه، تامل و شکار فرصت‌های طلایی تخصص و علاقه من در علم شیمی است. من با عرضه این عطرها و ادکلن‌های جادویی، ابتدا برای مردان و بعد برای زنان توانستم معنای عطر واقعی را به مردم بشناسانم و از این راه به ثروتی رویایی دست یابم. درحال حاضر درآمد سالانه?ام از بابت فروش عطرهای بیژن در سطح جهان به‌ ۳۰۰ میلیون دلار می‌رسد در حالی که درآمد حاصل از طراحی لباس، یک دهم آن یعنی ۳۰ میلیون دلار در سال است. من به این اصل معتقدم که اگر قرار باشد ایده‌ای به ذهن و دل یک انسان الهام شود به سراغ انسانی می‌رود که آمادگی علمی و ذهنی پذیرش آن الهام را داشته باشد. من از همان دوران تحصیل به دنبال عرضه محصولی بی‌رقیب و گران‌قیمت می‌گشتم و عطرها و ادکلن‌های DNA همان چیزی است که سال‌های جوانی‌ام را برای یافتن آن سپری ساختم. در حال حاضر موسسه بزرگ تولید عطرهای بیژن را به نام سه فرزندم کرده‌ام تا آنها از همین الان که زنده‌ام، مدیریت و راهبری بزرگ‌ترین و ثروتمندترین شرکت عطر‌سازی دنیا را بیاموزند.
۶) الان که به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم بیشتر از ثروت پدر، خلاقیت، نوآوری وخود اتکایی خودم مرا دراین جایگاه قرار داده است. به هر حال ثروت پاکزادی‌ها را خیلی‌های دیگر هم داشتند اما پسر هیچ‌کدام از آنها بیژن نشد. اکنون من در موسساتم کارمندان ثروتمند را استخدام نمی‌کنم، بلکه شبانه روز در جست‌وجوی افراد خلاق و توانمند هستم. تجربه به من ثابت کرده که این افراد در کمترین زمان قابل‌تصور، ثروت و مکنت را به دست خواهند آورد و می‌توانند شرایط رفتاری و ذهنی لازم، برای برخورد با پولدارترین‌های روی زمین را پیدا کنند.